از سال 85 که با وبلاگ بورس نگار(ابتدا میهن بلاگ،سپس بلاگفا) و در حال حاضر با وب سایت بورس نگار در خدمت شما عزیزان هستیم ،تنها یک هدف اساسی داشتیم و آنهم اطلاع رسانی شفاف به سهامداران با تجربه و انتقال تجربیات بورسی به سهامداران تازه کار بوده است .
خط مشی ما تلاش برای شناساندن سهام برتر بازار به سهامداران و ارائه بهترین نقشه راه به معامله گران بازارهای مالی می باشد .
موفق و پیروز باشید / مدیریت وب سایت تحلیلی بورس نگار
🔶از سیر تا پیاز تحریمها با نگاهی به کتاب «هنر تحریمها» نوشته «ریچارد نفیو»+دانلود رایگان کتاب؛ مشخصات سلاح اقتصادی آمریکا علیه ایران چیست؟
>>از سیر تا پیاز تحریمها با نگاهی به کتاب «هنر تحریمها» نوشته «ریچارد نفیو» رویکرد تهاجمی ایران بزرگترین کمک به آمریکا در اجماع جهانی تحریمها علیه ایران + مصاحبه با «ریچارد نفیو» معمار تحریم های هدفمند علیه ایران + دانلود رایگان کتاب
>>>شناسایی مشخصات سلاح اقتصادی خزانهداری آمریکا علیه ایران +بررسی تاکتیک اتاق جنگ خزانهداری
>> نگرانی غرب از برنامه هستهای ایران مربوط به دهه ۱۹۷۰ هم می شد
>> احمدینژاد آمد هدف آمریکا محقق شد: «همه جهان علیه ایران هستهای»
>> ایران در سیبل کاغذپاره بدون حمایت کشورهای اروپایی، روسیه و چین
>> موضع تهاجمی ایران، بهترین کمک حال آمریکا در اعمال تحریم فراگیر
>> روی کار آمدن اوباما با رویکرد تعاملی با ایران و پافشاری ایران
>> پیشنهادی که حتی «سعید جلیلی» موافقت کرد اما ...
>> پاشنه آشیل ایران شکنندگی اقتصادی است
>> نفیو: ما هم مثل بقیه از انتخاب ترامپ غافل گیر شدیم
>> افزایش سه برابری قيمت مرغ در سال 91 ، موضوعي كه هدف تحریم نبوده، ولی به افزایش فشار تحریمها كمك كرد...
>> لینک دانلود رایگان کتاب «هنر تحریمها» نوشته «ریچارد نفیو» در انتهای متن درج شده
هراس طراح تحریمها در دوره اوباما چه بود؟
از پیشخوان رسانه ها - هفته گذشته مرکز پژوهشها اقدام به انتشار ترجمه کتاب «هنر تحریمها، نگاهی از درون» نوشته «ریچارد نفیو» طراح شبکه هوشمند تحریمها علیه ایران در دوره اوباما کرد. اقدامی که ظاهرا بهواسطه عدم اخذ مجوز مولف با اعتراضش روبهرو شد. این کتاب اگرچه به معرفی ترفندها و ابزار سیاستگذاران آمریکایی برای اعمال و تشدید فشار بر کشورهای تحت تحریم به خصوص ایران پرداخته است، اما بهواسطه انعکاس برخی از نگرانیها و ملاحظات طراحان تحریم، «سطرهای نانوشتهای» درباره سیاست صحیح مقابله با تحریم نیز دارد. طراح شبکه هوشمند تحریمها علیه ایران در دوره اوباما «انجام اصلاحات اقتصادی» و «عدم اجماع جهانی» را بهعنوان مهمترین تهدیدهای موفقیت تحریم یاد کردهاست. اصلاحات اقتصادی با افزایش استقامت کشور هدف در مقابل تحریمها و عدماجماع بینالمللی با کاهش سطح اثرگذاری تحریمها در نهایت میتواند احتمال اثربخشی تحریمهای یکجانبه آمریکا را کاهش دهد. این در حالی است که نفیو «واکنشهای هیجانی» را بهعنوان یکی از مطلوبترین سناریوها برای طراحان تحریم در کاخ سفید معرفی کرده. این کتاب به روشنی نشان میدهد در دوره اعمال تحریمهای هوشمند علیه ایران، هراس طراحان، انجام اصلاحات اقتصادی قبل از اعمال تحریمها بوده است.
ترجمه کتاب «هنر تحریمها، نگاهی از درون» به درخواست مجلس
«مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی» در گزارشی به درخواست رئیس بهارستان اقدام به انتشار ترجمه کتاب «هنر تحریمها، نگاهی از درون» نوشته «ریچارد نفیو» کرده اقدامی که البته به سبب عدم اخذ مجوز از مولف این کتاب مورد اعتراض نفیو نیز قرار گرفت. نفیو که در دوره اوباما مسوولیت طراحی تحریمهای هوشمند علیه ایران را بر عهده داشت در این کتاب به شرح چارچوب فکری و عملی طراحی تحریمها برای اعمال فشار اقتصادی بر کشور پرداخته است. این کتاب که در آستانه ورود به سال ۱۳۹۷ در آمریکا به انتشار رسید، از سوی بسیاری از مقامات آمریکایی بهعنوان راهنمای استفاده از جعبه ابزار تحریمها معرفیشده است. این کتاب نهتنها تحریمها را از نظر کارآیی یا عدم کارآیی بررسی میکند، بلکه به مخاطبان خود در حوزه سیاستگذاری نشان میدهد که در چه شرایطی، چه تحریمی را چگونه بر کشور هدف اعمال کنند. بررسی این کتاب به واسطه معرفی ترفندها و ملاحظات ذهنی رقیب برای اعمال فشار اقتصادی با اهداف گوناگون میتواند برای سیاستگذاران ایرانی از جهت پیشبینی شرایط آتی و معرفی ابزارهای مقابلهای نیز حائز اهمیت باشد. «دنیای اقتصاد» که هفته گذشته نیز در گزارشی سخنرانی طراح شبکه تحریمها در دوره اوباما در دانشگاه «کلمبیا» را منعکس کرد در این گزارش به بررسی مختصات و قدرت تخریب سلاح تحریم از زبان سازندگان آن پرداخته است.
به عنوان مثال، نفيو نشان ميدهد كه چگونه در عين تحریم اقلام مختلف، واردات كالاهاي لوكس را از تحریم مستثنا كرده تا به احساس اجتماعي تحریم شدگي بيشتر دامن بزند ،یا مثلاً چطور واردات برخي اقلام را منع نكرده تا ذخيره ارزي ایران با سرعت بيشتر و زودتر تحليل برود... یا مثلاً چگونه افزایش قيمت مرغ در ایران، موضوعي كه هدف تحریم نبوده، به افزایش فشار تحریمها كمك كرده ...
این افزایش قيمت حس معمول بودن را كه حاكمان ایران به دنبال حفظ آن در افكارعمومي بودند به شدت تحت تأثير قرار داد..
چرا تحریم؟
با اینکه سابقه استفاده از تحریمها به پیش از میلاد مسیح باز میگردد، اما استفاده از تحریم اقتصادی به تدریج پس از قرن نوزدهم به یک ابزار سیاست خارجی مستقل تبدیل شد. اگرچه تحریمها در سده گذشته به ابزاری محبوب در سیاست خارجی به خصوص در آمریکا تبدیل شده اما هنوز یک خلأ مفهومی در گفتوگوی عمومی در این زمینه دیدهمیشود. به گفته نفیو، کتاب «هنر تحریمها» در پاسخ به این خلأ به بررسی تحریمهای آمریکا علیه ایران طی سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۵ پرداخته است. تحریمهایی که اگرچه به عقیده بسیاری یک تجربه همراه با شکست بود، اما به عقیده نگارنده هنر تحریم، نتیجه تحریمها یعنی جمع شدن ایران و قدرتهای جهانی بر سر میز مذاکره دلیل خوبی برای اثبات موفقیتآمیز بودن تحریمهای آمریکا علیه ایران است.
هدف از اعمال تحریمها
نفیو در نخستین بخش از کتاب خود، به بررسی چرایی تحریم پرداخته. هدف از اعمال تحریمها در این بخش اعمال فشار بر کشور هدف و در نتیجه تغییر رفتار این کشور است. نفیو هدف از اعمال تحریمها را ایجاد «دردی» میداند که در نهایت منجر به تغییر رفتار کشور هدف تحریم خواهد شد. اما کشور تحت تحریم نیز این امکان را دارد که از ابزارهای مختلفی در مقابل تحریم استفاده کند. وضعیتی که نفیو از آن با عنوان «استقامت طرف تحریمی» یاد کرده است. به عقیده نفیو ایجاد درد از سوی تحریمکننده میتواند باعث شود تا کشور تحت تحریم از طریق ابزارهای مختلف در برابر تحریم مقاومت کند. بنابراین یک تحریم در صورتی کارآ خواهد بود که بتواند مقاومت کشور تحت تحریم را بشکند. پس سیاستگذاران باید برای دستیابی به اهداف ترسیم شده در سیاست تحریم رفتار استقامتی کشور هدف را رصد و سیاستهای خود را مبتنی بر این رفتار طراحی کنند. یکی از نمونههای ناموفق اعمال تحریم، محدودیتهای واردشده بر عراق در دهه ۱۹۹۰ بود. یعنی جایی که سیاستگذاران آمریکایی سادهانگارانه فکر میکردند که تعهد آنها در اعمال تحریمها میتواند به معنای شکسته شدن استقامت عراق در مقابل تحریمها شود. اعمال تحریمها بر عراق به خاطر تجاوز به خاک کویت و بعد از آن به بهانه گسترش سلاحهای هستهای اگرچه اقتصاد عراق را به ورطه نابودی کشاند، اما نتوانست رهبر عراق را که منافع اقتصادی ملی عراق پایینتر از تمایل خود برای بزرگ نشان دادن تصویر عراق بود را متقاعد به همکاری کامل با نهادهای بینالمللی کند. تا اینکه در نهایت طراحان تحریم علیه عراق در نهایت به این نتیجه رسیدند که برای جلوگیری از برنامه گسترش سلاحهای کشتار جمعی عراق (ادعایی که البته شاهد چندانی برای آن یافت نشد) به فکر استفاده از آلترناتیو تحریم یعنی جنگ انداخت. به عقیده نفیو یکی از بزرگترین اشتباهات سیاستگذاران وقت در اعمال تحریم بر عراق برآورد اشتباه آنها در مقابل رفتار صدام بود. افزون بر این اعمال شدیدترین تحریمها بر اقتصاد عراق ظرف ۶ ماه باعث شد تا قدرتهای جهانی ابزار دیپلماتیک برای بیشتر تحت فشار قرار دادن صدام را داشته باشند.
نگرانی غرب از برنامه هستهای ایران مربوط به دهه ۱۹۷۰ هم می شد
به عقیده نفیو، تجربه ناموفق آمریکا در دستیابی به اهداف ترسیمشده در تحریم عراق باعث شد تا تحریمهایی که با فاصله حدود یکدههای بر اقتصاد ایران تحمیل شد از مکانیزم متفاوتی پیروی کند. مکانیزمی که به عقیده این استراتژیست آمریکایی در زمینه تحریم ختم شدن آن به توافق هستهای حکایت از موفقیتآمیز بودن آن دارد. نگرانی غرب از برنامه هستهای ایران نه محدود به پس از انقلاب بلکه به دهه ۱۹۷۰ باز میگردد. با این وجود سابقه اعمال تحریمها علیه ایران به بهانه فعالیت هستهای مشکوک و گزارش ندادن بخشی از فعالیت هستهای ایران به آژانس انرژی اتمی به سال ۱۹۹۵ باز میگردد. یعنی زمانی که آمریکا ایران را از نظر تجاری تحریم کرد. تحریمی که البته به واسطه روابط تجاری محدود بین دوکشور تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران نداشت. به این ترتیب آمریکا تلاش کرد تا با استفاده از ابزارهایی مانند «قانون ایلسا» سایر کشورها را با خود همراه یا به بیان بهتر وادار به همراهی با خود کند. اگرچه این قانون در ابتدا به خاطر نقض قوانین تجارت جهانی از سوی اتحادیه اروپا و برخی دیگر از کشورها محکوم شد اما رئیسجمهوری وقت آمریکا از طریق رایزنی بقیه کشورها را نیز با خود همراه کرد. پس از سال ۲۰۰۲ و با اتفاق نظر قدرتهای بینالمللی بر سر پنهانکاری ایران در زمینه فعالیت هستهای دوره جدیدی از تحریمها آغاز شد. دورهای که در آن آمریکا تلاش میکرد تا کشورهای دیگر را برای همراهی علیه ایران متقاعد کند. در واقع اگرچه آمریکا طی این دوره ادعا میکرد که به مدارکی مبنی بر صلحآمیز نبودن برنامه هستهای ایران دست پیدا کرده است، اما آنها از این مدارک نه بهعنوان بهانه اعمال فشار بلکه بهعنوان ابزاری برای متقاعد کردن سایر قدرتهای جهانی استفاده کردند تا به آمریکا در راه تحریم ایران بپیوندد. نخستین راه حل برای بهانه ایران هستهای، تعلیق برخی از برنامه غنیسازی اورانیوم در ایران بود.
احمدینژاد آمد هدف آمریکا محقق شد: «همه جهان علیه ایران هستهای»
پس از تغییر رئیسجمهوری در ایران در سال ۲۰۰۵ ایران بار دیگر اعلام کرد که میخواهد فعالیتهای تعلیق شده را از سر بگیرد. اعلامیهای که تنها سه روز پس از روی کار آمدن محمود احمدینژاد از سوی وزارت امورخارجه صادر شد. رویکردی که بهگفته نفیو باعث خوشحال شدن سیاستگذاران آمریکایی شد؛ چراکه هدف آمریکا یعنی «همه جهان علیه ایران هستهای» در شرف تحقق بود.
ایران در سیبل کاغذپاره بدون حمایت کشورهای اروپایی، روسیه و چین
با از سرگیری فعالیتهای هستهای ایران در ژانویه ۲۰۰۶ پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شد و ایران در بنبست دیپلماتیک با کشورهای اروپایی حتی روسیه و چین را نیز در کنار خود نمیدید. در این زمان بود که سیاستگذاران آمریکایی به این نتیجه رسیده بودند که موفقیت در اعمال تحریمها نه به صرف اعمال تحریمها بلکه در اثر همراهسازی جهانی حاصل خواهد شد. ارائه بسته پیشنهادی از سوی ۱+۵ به ایران در سال ۲۰۰۶ درواقع آغاز راه به تنگنا راندن ایران بود. آمریکا که تلاش داشت کماکان در اجماع جهانی علیه ایران نقش رهبری را ایفا کند در سال ۲۰۰۶ اخطار به شرکتها بابت روابط تجاریشان با ایران را آغاز کرد. به گفته طراح شبه تحریمهای هوشمند علیه ایران، بزرگترین کمکحال آمریکا در طراحی تحریم علیه ایران، چیزی جز رویکرد تهاجمی ایران نبود. در سالهای اولیه تحریم آمریکاییها به این نتیجه رسیده بودند که قطع بازوی اقتصاد ایران عملا امکانپذیر نیست اما میتوان بخش زیادی از توان بازوی اقتصادی این کشور را تحلیل داد. راهحل تحلیل توان اقتصادی ایران نیز «قطع رابطه مالی ایران با بانکها و نهادهای بینالمللی» بود. قیمت بالای نفت در انتهای دهه ۲۰۰۰ در عمل باعث شده بود تا نشانههای تنگنای اقتصادی ایران چندان در متغیرهای کلان اقتصادی تجلی پیدا نکند. با این وجود شرکتهای بینالمللی رفتهرفته ریسک بالاتری در تجارت با ایران میدیدند. به این ترتیب میزان جذب سرمایهخارجی در ایران که طی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ در صدر کشورهای خاورمیانه از لحاظ جذب سرمایه خارجی بود، طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ درحدود ۲۰ درصد کاهش یافت. آنهم در حالی که در بقیه کشورهای خاورمیانه میزان سرمایهگذاری خارجی بهطور میانگین ۸۰ درصد افزایش یافتهبود. آمریکا رفتهرفته تلاش کرد تا محدودیتهای وارد شده بر نظام بانکی ایران را به سایر سرویسهای مالی کشور مانند صنعت بیمه گسترش دهد. نکته جالبتوجه از زبان نفیو این حقیقت است که آمریکا در این نقطه تمایل چندانی نداشت تا محدودیتهای شدیدی بر فروش نفت خام ایران وارد کند.
روی کار آمدن اوباما با رویکرد تعاملی با ایران و پافشاری ایران
با روی کار آمدن اوباما، نخستین رئیسجمهوری سیاهپوست آمریکا تلاش کرد تا در ابتدا با استفاده از رویکردی تعاملی با ایران کنار بیاید اما طرف ایرانی تمایلی به تعامل با دشمن دیرینه خود نداشت. بهگفته ریچارد نفیو سیاستگذاران آمریکایی در این بازه به این نتیجه رسیدهبودند که نباید در آن مقطع حلقه تحریمها را تنگتر کنند. اما در تابستان ۲۰۰۹ و با کنار گذاشتن راهحل تعاملی بار دیگر تشدید تحریمها علیه ایران در دستور کار قرار گرفت.
پیشنهادی که «سعید جلیلی» موافقت کرد اما ...
همزمان با این تغییرات کاهش فشار بر ایران و تامین سوخت مورد نیاز ایران از خارج کشور در ازای اجازه بازرسی به ایران پیشنهاد شد. پیشنهادی که حتی مورد موافقت «سعید جلیلی» قرار گرفت اما بهنظر میرسید که قبول این پیشنهاد از پشتوانه سیاسی کافی در ایران برخوردار نیست. به اینترتیب در نوامبر سال ۲۰۰۹ آمریکا تصمیم گرفت تا با استفاده از سه ابزار یعنی تحریمهای سازمان ملل، اقدامات چندجانبه غیررسمی و فشار به شرکتهای همکار با ایران، حلقه محاصره را برای ایران تنگتر کند. سیاستی که هدف آن کشاندن ایران به میز مذاکره بود. به این ترتیب آمریکا توانست با جلب حمایت سایر کشورها همگرایی خاصی در جهت تحریم ایران ایجاد کند. تصویب قانون تحریم همهجانبه ایران موسوم به «سیسادا» در سال ۲۰۱۰ آغاز مرحله جدیدی از تحریمهای ایران بود چراکه به دولت آمریکا آزادی تحریم نهادهای مالی همکار با ایران را میداد. افزون بر این سایر کشورها نیز در هماهنگی با آمریکا به تدریج از تابستان سال ۲۰۰۹ قوانین سختگیرانهتری را در رابطه با تجارت با ایران تصویب میکردند.
استقامت ایران
نفیو در کتاب «هنر تحریمها» شکستن استقامت کشور تحتتحریم را بهعنوان مهمترین هدف اعمال تحریم معرفی کرده است. استقامت در واقع نشان میدهد که یک کشور چگونه سازماندهی خود را متناسب با تنگنای تحریمی بهروزرسانی میکند. رصد استقامت کشورها برای تحریمکننده نمایانگر اولویتها و نقاط ضعف برنامه مقاومتی دولتها در مقابل تحریم است. آمریکا برای دستیابی به چنین تصویری از اولویتهای بودجهای، نگرشهای مردمی، اسناد راهبردی و سخنرانی سران کشور هدف بهره میبرد. به نظر میرسید که ایران تحریمها را «پذیرفته» و از ابزارهایی مانند دورزدن برای کاهش آثار تحریم استفاده کرده است. این یک شکست برای طراحان شبکه هوشمند تحریم علیه ایران بود. در نتیجه آمریکا برای درهم شکستن این مقاومت کشورهای زیادی را متقاعد کرد که تحریمهای وضعشده علیه ایران را بهطور کامل اجرا کنند.نکتهقابل توجه این است که نفیو در کتابخود بارها از نگرانی آمریکایی ها از انجام اصلاحات اقتصادی در ایران به عنوان خنثی کنندهتحریمها سخنگفته است.
موضع تهاجمی ایران، بهترین کمک حال آمریکا در اعمال تحریم های فراگیر جهانی
موضع تهاجمی ایران بهخصوص در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ کمک حال آمریکا در این مسیر سخت بود. موضوعی که نفیو با ذکر برخی از تندرویهای داخلی نیز به آن اشاره کرده. به عقیده نفیو «اولویت و منافع کشورها» در گذر زمان تغییر پیدا میکند. در رابطه با ایران نیز آثار تحریمها به تدریج از پایان سال ۲۰۱۱ در اقتصاد ایران شروع به نمود پیدا کرد. در نتیجه مطلوبیت پذیرش تحریمها و ادامه برنامه هستهای در مقابل سایر انتخابها کاهش یافت. به عقیده نفیو، اگرچه تحریمهای آمریکا در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ اقتصاد ایران را به شدت تحت فشار قرار داده بود، اما در سال ۲۰۱۳ متغیرهای کلان اقتصادی سیگنالهای ثبات اقتصادی در ایران را ساطع میکردند. ایران نیز با تقویت برنامه موشکی خود در قبال تحریم نشان داده بود که به هیچوجه حاضر به کنار گذاشتن کامل برنامه هستهای خود نیست. در نتیجه از تابستان سال ۲۰۱۳ و در پی تغییر دولت در ایران، درک مشترکی بین ایران و آمریکا بهوجود آمد که ادامه مسیر پیشین، به سرانجام مطلوبی برای هیچ یک از دو طرف نخواهد رسید. به این ترتیب برنامه مذاکره برای برداشتن بخشی از تحریمها در ازای تعهد هستهای ایران که از نوامبر سال ۲۰۱۲ مطرح شده بود با اشتیاق بیشتری ادامه یافت. مذاکراتی که در نهایت به امضای برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به «برجام» ختم شد.
آینده تحریمها
کتاب «هنر تحریمها» اندکی پس از روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید نوشته شده. به همین دلیل ریچارد نفیو در این کتاب در بررسی آینده تحریمها علیه ایران، استفاده همزمان از تحریم و مذاکره برای کاهش فعالیتهای فرامرزی ایران را بهعنوان یکی از محتملترین تصمیمات رئیسجمهور آمریکا میداند. به عقیده نفیو ترامپ و متحدانش در منطقه خلیج فارس همانقدر که مایل به مرگ برجام هستند مشتاق به دستیابی به توافقی به زعم ترامپ «بهتر» هستند و آنچه میتواند به ترامپ در این مسیر کمک کند داشتن تصویری درست از نقاط ضعف و قوت اقتصاد ایران در فرآیند مقاومت در برابر تحریم است.
پاشنه آشیل ایران شکنندگی اقتصادی
به خصوص اینکه ایران طی سالهای اخیر نتوانسته اصلاحات ساختاری را در اقتصاد خود اجرا کند و همین امر باعث بالا رفتن شکنندگی اقتصاد ایران در برابر تحریم شده است. البته در سوی دیگر نیز به نظر میرسد جلب اجماع جهانی علیه فعالیتهای منطقهای ایران با دشواری بیشتری در مقایسه با خطر ایران هستهای همراه باشد. بهخصوص اینکه ترامپ بهعنوان کسی که برجام را ترک کرده، از قدرت چانهزنی کمتری در برابر قدرتهای جهانی برخوردار است. ریچارد نفیو پیشبینی کرده که در صورت تحقق سناریوی ترک برجام به بهانه فعالیتهای منطقهای ایران، آمریکا به احتمال زیاد در اعمال تحریمها علیه ایران لااقل برای مدتی تنها خواهد ماند. افزون بر این به نظر نمیرسد که درخواست آمریکا از منطق چندانی در ذهن سیاستگذاران ایران برخوردار باشد. به همین دلیل احتمال کمی وجود دارد که اعمال تحریمها، بتواند آمریکا را به هدف ترسیمشده برساند. در سوی مقابل نیز ایران با استفاده از ابزار دیپلماتیک، دوری از رفتار هیجانی و بهعنوان کسی که میز مذاکره را ترک نکرده ، میتواند مانع از شکلگیری اجماع جهانی علیه ایران شود. در چنین شرایطی حتی با اعمال شدیدترین تحریمها علیه ایران نیز، اقتصاد ایران قادر به مقابله با شدیدترین تحریمهای آمریکایی خواهد بود؛ به خصوص اگر سیاستگذاران ایرانی اصلاحات ساختار اقتصادی را با سرعت بیشتری در دستورکار قرار دهند.// دنیای اقتصاد-13خرداد97
++ مصاحبه با «ریچارد نفیو»
هدف از تحریمها به روایت ریچارد نفیو؛ معمار تحریمهای هدفمند ایران
مقالهی زیر حاصل مصاحبهی آرش عزیزی با ریچارد نفیو؛ معاون ارشد هماهنگکننده سیاستگذاری تحریمها در آمریکا در ماه فوریه 2018 است که خواندن آن در زمان فعلی که ترامپ از برجام خارج شده جالب خواهد بود:
در تکتک جلسات مذاکرات هستهای حاضر بود اما چهرهاش را کمتر میدیدیم. «محمدجواد ظریف» و «جان کری» که جلوی دوربینها میخندیدند و دست میدادند، «ریچارد نفیو» در اتاقهای پشتی بدنبال جزییات کارشناسی بود. هم او بود که تحریمهای گسترده جهانی علیه ایران را طراحی کرده بود و حالا میخواست آنچه خودش «بازی طولانی مدت» میدید را به نتیجه برساند. نفیو تا پیش از اول فوریه ۲۰۱۵، یعنی چند ماه پیش از «توافق وین»، معاون ارشد هماهنگکننده سیاستگذاری تحریمها در وزارت خارجه امریکا بود و دقیقا دو سال در این سمت حضور داشت. پیش از آن، او از ماه می ۲۰۱۱ تا ژانویه ۲۰۱۳ مدیر ایران تیم امنیت ملی دولت امریکا بود. در همین سالها بود که تحریمهای امریکا به اوج خود رسیدند و یکی از گستردهترین موارد اعمال فشار در تاریخ جهان معاصر اعمال شد.
نفیو پیش از آن در «دفتر امنیت بینالمللی و عدم گسترش تسلیحاتی» وزارت خارجه امریکا و نیز در دفتر مشابهی در وزارت انرژی این کشور کار میکرد. پس از پایان دوران شلوغ و پراضطراب مذاکرات هستهای، او به فضای دانشگاهی رفت و اکنون به طرح نظراتش در رسانهها درباره سیاست دونالد ترامپ در مورد «برجام» و ایران مشهور است.
نفیو به عنوان دانشور پژوهشی ارشد در «مرکز سیاستگذاری جهانی انرژی» در دانشگاه کلمبیا کار میکند و در قالب همین سمت، کتابی با عنوان «هنر تحریمها» نوشته. او در این کتاب، در پرتو تجربه ایران، به موضوع عمومی استفاده از تحریم به عنوان وسیلهای در دیپلماسی میپردازد و از مشروعیت آن دفاع میکند. نفیو پیش از این لیسانس مسایل بینالمللی و فوق لیسانس مطالعات سیاستگذاری امنیتی خود را از دانشگاه «جرج واشنگتن» گرفته .
روز ۱۹ دسامبر بود که به دفترش در دانشگاه کلمبیا، واقع در شمال منهتنِ نیویورک رفتم. در روزهای شلوغ مذاکرات هستهای، گاه از دور دیده بودم که چه طور با عجله وارد اتاق مذاکرات میشود. اینبار اما با آرامش محیط دانشگاهی، در یکی از اتاقهای جلسات نشستیم و حدود یک ساعت گپ زدیم. بعد اتاقش را نشانم داد و عکسهای یادگاری خود را به همراه خانواده و با روسای سابقش؛ از جمله رییسجمهوری اوباما و جان کری.
سوال: روز توافق هستهای وین، من از جان کری، وزیر وقت امور خارجه امریکا پرسیدم اگر دولت امریکا عوض شود، بر سر برجام چه میآید؟ گفت این توافقی است که هر دولتی باید به آن پایدار باشد. به نظرتان وضع برجام که در کتابتان آن را «یک پیروزی» نامیده اید که هزاران نفر برایش کار کردهاند، امروز چطور است؟
جواب: بنظرم شکی نیست که برجام به خطر افتاده. به نظرم اگر آن سوالی که از وزیر خارجه پرسیدید، در سال ۲۰۱۵ از من پرسیده بودید، من هم همان جواب را میدادم. تا حدودی به این خاطر که فرضی داشتیم در مورد نوع دولتی که خواهیم داشت؛ حالا چه جمهوریخواه و چه دمکرات. هیچ کس واقعا فکر نمیکرد دونالد ترامپ رییسجمهوری شود و مواضعی این چنینی بگیرد. کری به نظرم داشت به نمونههای تاریخی نگاه میکرد؛ مثلا «رونالد ریگان» هم وقتی نامزد انتخابات بود، علیه «توافق الجزایر» موضع گرفت اما به دلایل واضح، بعد با آن کنار آمد. از این نظر، قصد ما گمراه کردن کسی نبود. ما هم مثل بقیه غافل گیر شدیم. اما بالاخره رییسجمهوری ما همینی است که هست. ایشان با کلی نمایش، میخواهد به انواع مختلف، بخشهای عظیمی از میراث «باراک اوباما» را از میان ببرد. انگیزههای او متفاوت از رییسجمهوری قبلی هستند. ایشان در ضمن به روشنی تصمیم گرفته است نگرانیهای بعضی کشورهای خاورمیانه را بیش تر از بقیه جدی بگیرد و این به ویژه در مورد ایران است. اگر چیزی جلوی ترامپ را نگرفته بود، تا همین حالا از برجام خارج شده بود؛ یعنی در همان ماه ژانویه. اما به نظرم هنوز بعضی از تیم دولت او هستند که نتوانستهاند به این سوال بنیادین پاسخ دهند که بدون برجام چه طور میشود برنامه هستهای ایران را کنترل کرد؟ برای این سوال، پاسخی پیدا نمیکنند. تا وقتی اهمیت این سوال پابرجا باشد، به نظرم برجام هم حفظ میشود. اما احتمال دارد که این اهمیت دیری نپاید. چندین مورد هست که میتوانند باعث شوند در 6ماه یا یکسال آینده بحرانی در بگیرد که باعث از میان رفتن برجام شود. من به هیچ وجه مطمئن نیستم که سال آینده این موقع برجام سرجایش باشد اما چیزهای از این غریبتری هم قبلا اتفاق افتادهاند.
سوال: وقتی صحبت از سیاستهای ترامپ نسبت به ایران یا خاورمیانه میشود، با چه روبه رو هستیم؟ آیا او اصلا سیاست یا استراتژی مشخصی دارد یا به حرف مشاوران متفاوت خود گوش میکند؟ مثلا آیا از اساس طرف دار سعودیها است؟
جواب: اتفاقا همین الان دارم سند سیاست امنیت ملی او را میخوانم که همین را بفهمم! به نظرمن، چهارچوب استراتژیک او بر بنیان سه مفهوم است؛ اول این که امریکا در زمان اوباما برخورد مناسبی با متحدان سنتی خود نداشته و برای همین است که میخواهد رابطه بهتری با نتانیاهو، سعودیها و دیگران داشته باشد. از این نظر، میخواهد نظرات و نگرانیهای آن ها را جدی بگیرد. دوم این که او مشاوران بسیاری دارد که تجربه اصلی آن ها در خاورمیانه، در تخاصمهای افغانستان و عراق بوده و نقش دولت ایران در هر هیچ یک از این دو، از زاویه نگاه امریکا، مثبت نبوده است. در نتیجه دارد به حرف کسانی گوش میدهد که کارهای ایران را از نزدیک دیدهاند و دل خوشی از آن ها ندارند. سوم این که جهتگیری عمده استراتژیک او این است که با دشمن باید مثل دشمن برخورد کرد و اگر به طرق مختلفی با کشورهایی مثل ایران مخالف هستیم، باید به تمام طرق مخالف آن ها باشیم. نوعی نگاه سیاه و سفید به امور دارد. به نظرمن، این نگاه باعث میشود توافق ایران را به کلی بیارزش بداند. این را که اضافه کنیم به حرفهای مشاورینش و سخنان نتانیاهو و «محمد بن سلمان» و چشمانداز غریزی سیاه و سفید خودش، میبینیم جای تعجب نیست که حاضر شده است این استراتژی را داشته باشد که در آن ایران در مرکز تمام امور شر منطقه است. در نتیجه، هر کاری ایران میکند، بد تلقی میشود و هر کاری در مقابل آن انجام دهیم هم خوب است. این چارچوب کلی رویکرد استراتژیک ترامپ است.
سوال: پس آیا میشود گفت شاهد بازگشت نومحافظهکاران عصر بوش، یعنی چهرههایی مثل «جان بولتون» هستیم؟ چون گرایش ضد دخالتجویی هم در کارزار انتخاباتی ترامپ وجود داشت و بخشی از طرف داران راستگرای او هم همین را میخواهند. آیا این دو گرایش در تناقض قرار دارند؟
جواب: حزب جمهوریخواه امریکا سه چشمانداز در سیاست خارجی خود دارد که در تصادم با یک دیگر هستند؛ یک گروه، انزواگرایان افراطی هستند و حرفشان این است که اصلا ما چرا در هر کجای دنیا حاضر باشیم؟ ما باید همینجا، در کشور خودمان باشیم و بس. دومی، نگاه غالب است که میگوید ما باید به تمام متحدان و شرکای خود خیلی نزدیک باشیم و به آن ها کمک کنیم؛ یعنی اساس کار اینها، مدیریت اتحاد با کشورها است. سومی، نومحافظهکاران هستند که میگویند امریکا باید بیتوجه به دوستان و متحدان خود، دست به گسترش دموکراسی بزند و چشمانداز کلان امریکا این است. در دولت جورج دبلیو بوش، به روشنی بین جمهوریخواهانی که قدرت را در دست داشتند و خواستشان همکاری با کشورهای متحد بود و نومحافظهکاران تصادم وجود داشت. اما میزان این تصادم اصلا به پای این دولت نمیرسید چون این دو گرایش نزدیک به هم هستند و به کلی مجزا از یک دیگر نیستند. به نظرمن، در دولت ترامپ دقیقا دو گرایش متضاد وجود دارد. او خودش را انزواگرا میداند؛ یعنی اصلا نمیفهمد نیروهای امریکا چرا باید در خارج از مرزها حاضر باشند و اصولا اهمیت چندانی برای مسایل بینالمللی قائل نیست. برای همین اصلا نمیفهمد ما چرا در صحنه جهانی حاضریم. اما در ضمن، گرایش قوی نومحافظهکاری در بعضی از مهمترین مشاوران او را باید در نظر گرفت؛ کسانی مثل «نیکی هیلی» که از رفتارشان برمیآید رویکردی نومحافظهکارانه دارند. آن چهرههایی که در این دولت اصلا حضور ندارند، چهرههای جریان غالب هستند. در نتیجه، ترامپ زیگزاگی عمل میکند و گاهی اوقات از روز به روز موضع او عوض میشود. یک روز موضعی تهاجمی دارد که مثلا هر کاری لازم هست انجام میدهیم تا دنیا جای بهتری شود. روز بعد جوری عمل میکند که انگار دارد میپرسد اصلا ما چرا در هر جای دنیا حاضر هستیم؟ به نظرمن، او قادر به حل این تنش نخواهد بود چون در تفکر خودش و بعضی متفکران کلیدی او شکافی ماهوی وجود دارد.
سوال: شما در کتابتان میگویید که در سال ۲۰۱۲ اگر روزنامهها را میخواندید، همه میگفتند تحریمها جواب نمیدهند اما در سال ۲۰۱۳ همان روزنامهها میگفتند از اول هم معلوم بود که تحریمها جواب میدهند. شما شخصا نقشی کلیدی در طراحی تحریمها داشتید؛ تفکری که پشت آنها وجود داشت، چه بود؟ چه زمانی به این نتیجه رسیدید که مذاکرات دارند به نتیجه میرسند؟
جواب: در اوایل کار، حدود سال ۲۰۰۷، با یکی از روسایم در مورد سرعت برپایی سانتریفیوژها در ایران صحبت میکردیم که گفتم به نظرم داریم بازی را میبازیم و سرعتمان به اندازه آنها نیست. رییسم گفت: «گوش کن! این بازی، یک بازی طولانی است. یک بازی خیلی طولانی. کار حتی شاید تا زمانی که تو از دولت خارج شده باشی هم تمام نشود. پس نگران کوتاهمدت نباش، فقط مطمئن باش از قافله عقب نمیمانیم.»
به نظرم احساس من راجع به تحریمها هم همین بود. هیچ وقت فکر نکردم داریم بازی را واگذار میکنیم. بعضی مواقع فکر میکردم تحریمها بهتر جواب میدهند و گاهی بدتر. اما تنها زمانی که واقعا نگران بودیم، در اواسط سال ۲۰۱۳ بود و آن هم به دو دلیل؛ اول این که بالاخره موفق شده بودیم به تولید و صادرات نفت ایران ضربه بزنیم. این اقدام بزرگی بود و باید آنرا نگاه میداشتیم برای زمانی که امکان واقعی سوق دادن ایران به سمت فضاهای دیپلماتیک را داشته باشیم. به نظرم میآید این گلولهای بود که خرجش کردیم و حالا یا باید جواب میداد و یا تنها گزینه پیشروی ما، تحریمهای بسیار شدید میبود که بر مسایل بشردوستانه تاثیر میگذاشتند و نمیخواستیم به آن سمت برویم. دوم، «حسن روحانی» انتخاب شده بود و به نظرمان میآمد که حالا که او آمده است، گردآوردن جامعه بینالمللی در پشتیبانی از تحریمها نسبت به زمان «محموداحمدینژاد» خیلی دشوارتر میشد. خیلیها میگفتند خب این آدم معتدل و اصلاحطلب است و باید از روحانی حمایت کنیم. البته عناصری از اصلاحطلبی و اعتدال در او هست ولی این تمام ماجرا نیست. اما نظر ما این مهم نبود. مهم آن بود که جو بینالمللی جوری میشد که خیلیها طرف دار استفاده از تحریمها نباشند و این کار ما را دشوارتر میکرد. این موقع بود که نگران شدم؛ نه در مورد شکست تحریمها بلکه در مورد به بنبست خوردن آن ها که باعث میشد رسیدن به نتیجه دیپلماتیک خیلی دشوارتر باشد.
سوال: دولت اوباما انتخاب روحانی را گشایشی برای مذاکرات هسته ای نمیدید؟ با آمدن او، شانس بلافاصلۀ آغاز مذاکرات مطرح نشد؟
جواب: لزوما بحث بلافاصله بودن مذاکرات مطرح نبود. تصوری که از او داشتیم، برای ما امیدوارکننده بود. به نظرمان چهرهای خیلی عملگراتر و اصلاحاتمحورتر بود و در انتخابات، وعده اصلاحات و بازیابی اقتصاد مردم ایران را داده بود. تصورمان این بود که علاقه بیش تری به نوع نگاه ما خواهد داشت؛ آن هم نسبت به کسی مثل «سعیدجلیلی» در مورد جلیلی اصلا فکر نمی کردیم که حاضر به گفت وگو با ما باشد. البته فراموش نکنیم که احمدینژاد هم سعی کرده بود با ما گفت وگو کند. در نتیجه، دیدگاه ما این نبود که روحانی ناجی ما است که از رسیده. اصلا چنین چیزی نبود. اما در میان سیاستمداران ایرانی که میتوانستند رییسجمهوری شوند، به نظرمان او کسی بود که بیش تر از همه اراده گذشتن از تخاصمهای گذشته را داشته باشد و به آینده ایران نگاه کند که از نظر ما نکته مثبتی بود و آن را فرصتی میدیدیم. اما در عین حال، کاملا متوجه محدودیتهای سیاست داخلی در ایران بودیم. میدانستیم که طرف اصلی ما رهبر ایران است که احساسات خوبی نسبت به امریکا ندارد. میدانستیم که با نیروهای امنیتی طرف هستیم که منافع عمیقی در نگه داشتن وضع موجود دارند. روحانی هم که انتخاب شد، سرمست شادی نبودیم و فکر نمیکردیم که فرصت ما فرا رسید. دیدگاه ما بیش تر این بود که خب، بهتر از آن چیزی شد که میتوانست بشود. اما هنوز احتمال پیش آمدن مسایل بسیاری بود.
سوال: در زمان مذاکرات، هیچ وقت به طور جدی به فکر حمله نظامی به ایران بودید؟
جواب: در زمان مذاکرات؟
سوال: یعنی در آن دوران، امکان فروپاشی مذاکرات وجود داشت؟
جواب: ما طرحی برای استفاده از نیروی نظامی برای برخورد با برنامه هسته ای ایران داشتیم و داریم. طرح آن از قبل ریخته شده بود.
سوال: منظورم این است که مثلا در عمان که بین کری و ظریف آن برخوردها پیش آمد، این امکان وجود داشت که به زودی به حمله نظامی برسید؟
جواب: نه؛ ولی تصورمان این بود که اگر مذاکرات سقوط کنند و ایران آن کاری را کند که انتظارش را داشتیم، یعنی شروع به غنیسازی با ۲۰ هزار سانتریفیوژ، احتمال دارد وارد بحران سریع هستهای شویم. چون زمان رسیدن ایران به بمب، به دو تا سه ماه کاهش مییافت. بهترین شیوهای که میتوانم توضیح دهم، این است که ما طرحی برای برخورد نظامی با برنامه هستهای داشتیم که به نظرمان محتاطانه بود. تصور ما این نبود که مثلا اگر فلان جلسه در ماه ژانویه به نتیجه نرسید، باید ناوگان خود را بفرستیم سراغ ایران. نگاه اینطور بود که مثلا اگر این روند فرو بپاشد و نتوانیم آنرا دوباره برپاکنیم، دیگر جایی برای دیپلماسی نمیماند و به احتمال زیاد ایران کارهایی میکند که باید به آن ها پاسخ بدهیم و این روند پینگ پنگی ما را نهایتا به سوی برخورد نظامی میبرد.
سوال: جدا از بحث ایران، شما در اول کتاب خود می گویید که قرار نیست کتاب نظری باشد اما در نگاهی عمومی، از تحریم بعنوان یک وسیله دفاع یاد و دو مبحث «درد» و «عزم» را بعنوان مباحث تحلیلی کلیدی مطرح میکنید و می گویید این دو بر موثر بودن تحریمها تاثیر میگذارند. وقتی میگویید درد، منظورتان درد مردم یک کشور است یا مثلا حاکمیت آن؟ در زمان مذاکرات هستهای ایران، این بحث خیلی اخلاقگرایانه مطرح میشد.
جواب: بسته به کشوری دارد که مورد تحریم واقع میشود و اینکه منافع مشخص آن چه است. اگر رژیم «قذافی» در لیبی را تحریم کنید، اصلا نباید سراغ مردم آن رفت چون قذافی اهمیت خاصی به مردم خود یا سطح دردشان نمیداد. در مورد «کیم جونگ اون» و کره شمالی هم همین است. در اینجا، درد باید مشخصا نخبگان حاکمیت را هدف بگیرد تا آنها اوضاع را عوض کنند. در مورد روسیه هم همین گونه است. به نظرمن، وقتی باید درد را در مورد مردم به کار برد که حاکمیت، پایگاهی مردمی داشته باشد و ایران از نظر من در این دسته است. بخشی از مشروعیت دولت ایران این است که «شاه، بد بود، کلی کارهای بد با ما کرد و چون این کار را کرد، به پا خواستیم، قدرت را گرفتیم و به مردم دادیم و حالا ما در خدمت مردم هستیم». داستان ایران یا شاید بشود گفت اسطوره ایران، این است. همانطور که اسطوره امریکا این است که ما علیه خراجگذاران بدجنس بریتانیایی به پا خواستیم و کنارشان زدیم و حالا رسیده ایم به آزادی فردی. در ماجرای تحریمها، باید تمرکز درد را جایی قرار میدادیم که تصمیمگیرندگان را قانع کند. در مورد ایران، این از طریق ناراضی ساختن مردم از اوضاع بود. البته درد لزوما به زجر رساندن مردم نیست و لازم نیست مردم را به گرسنگی کشاند. باید کاری کرد که تصمیمگیرندگان احساس راحتی نکنند و این در شرایط مختلف، معانی متفاوتی دارد. در مورد ایران، به نظرم میزانی نارضایتی مردمی وجود داشت اما نه به اندازه عراق که شاهد گرسنگی کودکان در این کشور بودیم. ولی به اندازهای بود که رهبر متوجه شود باید تغییراتی انجام دهد.
سوال: هدف از وضع تحریمها، جلوگیری از رسیدن ایران به سلاحهای هستهای بود؛ آیا درست است که این هدفی مطلق باشد؟ منتقدان از هر دو سو شاید بگویند که مثلا چرا باید جلوی سلاحهای هسته ای گرفته شود اما نقض حقوق بشر و تولید موشکهای بالیستیک و غیره ادامه یابد. آیا حل این مشکل به حل سایر مشکلات با حاکمیت ایران کمک میکند؟
جواب: میتوان بررسی کرد و دید با این تحریمهایی که ما اعمال کردیم، به نتایج بیش تری هم میشد رسید یا نه. به نظر من، هنگام اعمال تحریمها، داشتن اهداف مشخص و محدود بهتر است؛ چیزی مثل برنامه هستهای. اگر هدفتان این باشد که جمهوری اسلامی هیچ کاری نکند که ما ناراحت شویم، خوب این هدف زیادی وسیع است و فکر نمیکنم میزان تحریمهایی که ما اعمال کردیم، برای رسیدن به چنین تغییرات وسیعی کافی بود. به نظرم باید اهداف تعریف شدهای داشت که از اهداف مطلق محدودتر باشند. در مورد ایران، با تحریمها به چیزی رسیدیم که همگام با اهدافمان بود. مواردی پیش میآمد که من هم فکر میکردم آیا داریم زیادی روی مساله هستهای متمرکز میشویم یا نه؟ به نظرم میشود در این مورد مباحثه کرد. میشد روی مسایل دیگر مثل موشکها هم تمرکز داشت. اما در نهایت، مساله هستهای این قدر حاد بود که بدون آن به هیچ چیز دیگری نمیشد پرداخت. باید اول آن را کنار میزدیم. مسایل دیگر خیلی قابل کنترلتر هستند. موشکهای بالیستیک ایران بدون کلاهکهای هستهای قابل مدیریتترند. دخالت ایران در منطقه بدون هستهای بودن این کشور، قابل کنترلتر است. حقوق بشر را هم شاید اصولا بتوان از طریق گفت وگو بهتر حل کرد تا با تحریم. خلاصه اینکه من خودم متوجه هستم که چرا تمرکز ما بر این مساله بوده اما فکر نمیکنم لزوما حرف من درست باشد. به نظرم قضاوتی است که هر دولتی باید برای خودش انجام دهد.
سوال: وقتی به زمان اوباما نگاه میکنید، دکترین او را چه طور میبینید؟ به ویژه در رابطه با خاورمیانه؟ درست است که میگویند پس از ماجرای عراق، اوباما زیادی محتاط بود؟
جواب: به نظرم او دکترین مشخصی به این معنی نداشت اما استراتژیهایی داشت مثل خروج از عراق و افغانستان، ایجاد ثبات و کم تر کردن ایفای نقش فعال و عدم صحنهگردانی امریکا در منطقه. تا حدودی هم در این کار موفق بودیم. مشکل اینجا است که وقتی کشوری فعالانه ایجاد ثبات نکند، میبینیم که چه اوضاعی میتواند پیش آید؛ به ویژه در عراق، وقتی خلاء قدرت پیش آمد، اوضاع خراب شد. اوضاع جوری میشود که هر بازیگری فکر میکند میتواند بیاید و نقشی بازی کند و این نتیجه خوبی ندارد. به نظرم در مورد خاورمیانه، به جز مورد سوریه، اوباما با توجه به موقعیتی که به ارث برده بود، بهتر از این نمیتوانست عمل کند.
ناکامی بنیادین اما به نظرم به اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ برمیگردد. من هر چه بیش تر نگاه میکنم، بیش تر میبینم که چه طور آن حرکت منشا خیلی از اتفاقات بد بود. در مورد سوریه نیز هم خودم را مقصر میدانم و هم دولت اوباما را. ما میخواستیم نظارهگر باشیم تا خود اوضاع به سمت سقوط «بشار اسد» پیش برود و بعد اوضاع بهتر شود. به نظرم بهای بیعملی را آموختیم. اوضاع بسیار بدتر از آنچه لازم بود، شد. به عقب که نگاه میکنم، به نظرم باید خواهان نقش فعالتری میشدیم. فکر میکنم احتمال دارد خیلی از مقامات سابق امریکایی با من همنظر باشند.
سوال: امروز که به دولت امریکا نگاه میکنیم، میبینیم مهم ترین سمتهای وزارت خارجه آن خالی هستند. شما رییسجمهوری دارید که برای بیش تر مردم دنیا از نظر اخلاقی اصلا قابل دفاع نیست. آیا نگران نقش امریکا در جهان هستید یا ترامپ وقفهای کوتاه خواهد بود؟
جواب: بله، نگرانم؛ نگران دنیا وقتی که رفتار امریکا نه فقط در جهت منافع خودش که در جهت منافع جامعه بینالمللی نیست. ما قبلا هم اشتباه کردهایم. هر کشوری اشتباه میکند. اما در بخش اعظم تاریخِ پس از جنگ جهانی دوم، خیلی کشورها و مقامات و روشنفکران خواهند گفت که وقتی هم که امریکا کارهای احمقانه میکند، نیتش مثبت است. در نتیجه ما را به خاطر کارهای احمقانهمان نمیبخشند اما حداقل میپذیرند که داریم سعی میکنیم کاری منطقی انجام دهیم. این کلیگویی وسیعی است اما فکر میکنم عموما صادق است. بزرگ ترین نگرانی من الان این است که رییسجمهوری داریم که میگوید ما مثل هر کشور دیگری هستیم و باید مثل هر کشور دیگری هم رفتار کنیم و منفعتمان هم این است که کشور شماره یک باشیم. مشکل تعریف کشور به این شکل، این است که وقتی بخواهی رهبری نشان دهی، همه انگیزههایت را زیر سوال میبرند. تحریمها به این علت جواب دادند که ما میگفتیم مساله منافع اقتصادی امریکا نیست، مساله امنیت بینالمللی است. اما اکنون مثلا موضوع روسیه را ببینید؛ دولت ترامپ میخواهد قضیه را مربوط به گاز طبیعی امریکا و فروش آن به اروپا برای گرم کردن خانهها کند و پای منفعت اقتصادی را وسط میکشد. به نظرم این مسالهدار است و باعث میشود موقعیتمان زیر سوال برود. کشوری میتواند چنین کاری کند که قصد رهبری جهانی نداشته باشد. شاید هم چنین چیزی درست باشد. شاید اصلا باید به چنین سمتی حرکت کنیم. اما من هیچ بازیگر دیگری را در صحنه بینالمللی نمیبینم که حاضر باشد منافع عینی را اولویت خود قرار دهد. سازمان ملل از نظر فیزیکی قادر به چنین کاری نیست و این به خاطر ساختار آن است. هیچ کشور دیگری هم چنین حس مسوولیت بینالمللی ندارد. در نتیجه، وارد زمان ترسناکی شدهایم چون هیچ کشوری نیست که بتوان گفت منفعت ملی دارد اما نگاه وسیعتری هم دارد. ۱۰۰ سال است که دنیا در چنین موقعیتی نبوده. دفعه قبلی که چنین بود، نتیجه خوبی نداشت. در نتیجه من نگرانم.//منبع:ایران وایر / گردآوری و تنظیم وب سایت بورس نگار / خرداد97
+
تکمیلی
>>>مشخصات سلاح اقتصادی آمریکا علیه ایران شناسایی شد// 3مرداد97
دنیای اقتصاد : کتاب «هنر تحریمها» نوشته «ریچارد نفیو» که در ایران با استقبال روبهرو شد، ذیل اندیشهای تدوین شده که در کتاب بارها به آن ارجاع شده است؛ کتاب «عصیان جنگ خزانهداری در عصر جدید» نوشته «خوان زارات». درواقع طراحیهای کتاب «هنر تحریمها» براساس جنگ خزانهداری انجام شده است. «خوان زارات» در این کتاب به شرح مختصات سلاح طراحیشده در وزارت خزانهداری آمریکا برای مقابله با تامین مالی تروریسم و فعالیتهای مجرمانه پرداخته است. بررسی این کتاب نشان میدهد که اصول طراحیشده در اتاق جنگ خزانهداری که پس از حادثه یازدهسپتامبر کلید خورد، رفتهرفته به یک قاعده جهانی تبدیل شده است. همگرایی کشورهای مختلف در راستای اجرای این استانداردها کشورهایی نظیر روسیه، چین و هندوستان را نیز مجبور کرده است که در اوج اصطکاک سیاسی و اقتصادی با آمریکا به این معاهده بینالمللی بپیوندند. بنابراین میتوان گفت این سلاح بهواسطه مشروعیت و جامعیت توانسته است به جایگزینی کمهزینه، مطمئن و مخرب برای جنگ تسلیحاتی بدل شود. بررسی نظرات انعکاس دادهشده در این کتاب نشان میدهد که یکی از خوشحالکنندهترین احتمالات ممکن برای اتاق فرمان جنگ خزانهداری آمریکا در حال حاضر، بازگشت دوباره ایران به لیست سیاه FATF است.
تاکتیک اتاق جنگ خزانهداری
با توجه به اشارات پرتکرار «ریچارد نفیو» در کتاب «هنر تحریمها» به کتاب «جنگ خزانهداری» به نظر میرسد که «هنر تحریمها» از این کتاب سرچشمه گرفته. «دنیای اقتصاد» که پیش از این به بررسی کتاب هنر تحریمها پرداخته بود در این گزارش یک مرحله عقبتر رفته و کتاب «جنگ خزانهداری» را بررسی کردهاست. پس از ناکامی استراتژی ضدتروریسم آمریکا در حادثه ۱۱ سپتامبر، سیاستگذاران آمریکایی و در راس آنها هیاتی در وزارت خزانهداری آمریکا تصمیم گرفت تا استراتژی جدیدی برای مبارزه با تروریسم و فعالیتهای مجرمانه ارائه کند. هدف از این استراتژی این بود که با ایجاد استانداردی جهانروا تمامی کشورها را در مبارزه با تروریسم با خود همراه کند. «خوان زارات» در کتاب «عصیان جنگ خزانهداری در عصر جدید» به شرح تلاش سیاستگذاران آمریکایی برای دستیابی به این هدف پرداختهاست. مطالعه این کتاب نشان میدهد که ابزار دیپلماسی، استفاده از تجربیات سایر کشورها در تدوین قوانین مبارزه با تامین مالی تروریسم و فعالیتهای مجرمانه و گنجاندن جریمه «خودتحریمی» برای عدم همراهی با این کارگروه جهانی در نهایت باعث شد تا حتی کشورهایی مانند چین و روسیه در اوج اصطکاک سیاسی و اقتصادی با آمریکا به این کارگروه بینالمللی بپیوندند. «دنیایاقتصاد» در این گزارش به انعکاس خلاصهای از داستان شکلگیری «جنگ خزانهداری» از زبان یکی از طراحان استانداردهای مالی مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم پرداختهاست.
جنگ خزانهداری، استراتژی جدید آمریکا
«خوان زارات» رئیس اندیشکده «مطالعات استراتژیک و بینالمللی» در واشنگتن دیسی و مشاور امنیت ملی «جرج دبلیوبوش» در زمینه مبارزه با تروریسم در کتابی با عنوان «عصیان جنگ خزانهداری در عصر جدید» به بررسی سیاستهای آمریکادر «جنگ پنهان مالی» علیه کشورهایی پرداختهاست که از زاویه دید جهانی بهعنوان حامیان تروریسم در جهان شناخته میشوند. مطالعه این کتاب از آنجا حائز اهمیت است که زارات بهعنوان یکی از طراحان استراتژی مبارزه با تروریسم در آمریکا، در کتاب خود بارها به ابزار مورد استفاده سیاستگذاران آمریکایی برای اعمال فشار بر ایران پرداختهاست. به گفته زارات این کتاب در واقع داستان شکلگیری استراتژی جدیدی در امنیت ملی آمریکا است که پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، باعث تغییر رویکرد آمریکا در قبال «به گوشهرینگ راندن تروریسم» شدهاست. به عقیده «زارات»، دو دهه گذشته شاهد گسترش استفاده آمریکا از سلاحهای مالی به شکلی بیسابقه، برای منزوی کردن کشورهایی مانند ایران، عراق و سوریه بودهاست. سیاستمداران آمریکایی پس از تحریم تجاری عراق به این نتیجه رسیدند که تحریم نفتی و تجاری کشورهای هدف، نیاز به یک راه حل متمم دارد. راهحلی که از یکسو عواقب تحریمها را نه متوجه یک کشور که بر فعالیت گروههای مخرب متمرکز کند و از سوی دیگر باعث ایجاد مکانیزم خودتحریمی در کشورهایی شود که در مبارزه با تروریسم با جامعه جهانی همکاری نمیکنند؛ به همین واسطه «جنگ پنهان خزانهداری» بهعنوان ابزار تکمیلکننده تحریمها در دستورکار سیاستگذاران آمریکایی قرار گرفتهاست.
سلاح تحریمها قرنها پیش از میلاد مسیح برای نخستینبار از سوی سیاست گذاران یونانی در جنگ با «اسپارتا» مورد استفاده قرار گرفت. پس از جنگجهانی اول کشورهای مختلف تصمیم گرفتند تا با تشکیل «جامعهملل» و اعمال تحریمهای چندجانبه از این ابزار برای جلوگیری از ایجاد جنگی دوباره استفاده کنند. اما وقوع جنگجهانی دوم نشان داد که این ابزار برای کارآیی به سیاستهای مکمل احتیاج دارد. به این ترتیب به تدریج سیاست متممهای جدیدی به قوانین تحریمی اضافه شد که یکی از جدیدترین و اثرگذارترین این ابزارهای مکمل ایجاد تنگنای مالی در کشورهای تحتتحریم است. اگرچه آمریکا پیشتر و در مواردی مانند تحریم برخی از کشورهای شرق اروپا از تحریم مالی بهعنوان ابزاری مکمل استفاده کرده بود اما پس از حادثه ۱۱ سپتامبر انقلابی در جنگ مالی آمریکا علیه سایر کشورها اتفاق افتاد. گسترش کمپینهای مبارزه با تروریسم و فعالیتهای مجرمانه و گسترش ابزارهای مالی شفاف برای رصد معاملات، بستر لازم را برای سیاستگذاران آمریکایی فراهم میکرد. همگرایی ایجادشده بین کشورهای مختلف در زمینه پولشویی و تامین مالی تروریسم رفتهرفته منجر به ارائه استانداردها و رویههای جدید گزارشدهی شد. این ابزار باعث میشد تا رفتارهای مشکوک در نهادهای مالی که منجر به تامین مالی فعالیتهای مجرمانه میشدند به تدریج شناسایی شدند. چارچوب جهانی طراحیشده درنهایت ریسک تامین مالی فعالیتهای مجرمانه را به حدی افزایش میداد که کمتر نهادی حاضر به پذیرفتن هزینه این کار بود. به این ترتیب بستن شریانهای تامین مالی رفتهرفته جایگزین شیوه سنتی تحریم شد. ارتباط مالی تنگاتنگ بازارهای مالی که در بحران مالی سال ۲۰۰۸ به روشنی چهره گشوده بود از یکسو و نقشآفرینی آمریکا بهعنوان قطب نظام مالی جهان این اطمینان را به سیاستگذاران آمریکایی میداد که میتوانند از ابزار جدید به جای شیوه مرسوم و کلاسیک تحریمها استفادهکنند. اما چه عاملی باعث شد تا ابزار طراحی شده از سوی عدهای از مقامات وقت وزارتخزانهداری آمریکا تا این حد بتواند نهتنها حمایت مقامات آمریکایی بلکه همراهی سایر کشورها را جلب کند؟
طراحی سلاح مالی
بر مبنای کتاب خوان زارات، جرقه اصلی طراحی یک سیستم مالی برای به حاشیه راندن تروریسم و فعالیتهای مجرمانه در سیستم مالی جهانی در سال ۲۰۰۲ زدهشد. طی آن دوران آمریکا در افغانستان به دنبال استقرار دولتی برای محدودسازی قدرت مانور گروههای تروریستی در این کشور بود. مقامات آمریکایی در پاکستان نیز به دنبال یافتن راهحلی برای بستن شریانهای تامین مالی تروریسم بودند. بر مبنای کتاب جنگ خزانهداری، مقامات آمریکا و در راس آنها هیاتی چند نفره در وزارت خزانهداری آمریکا درصدد بودند تا در اجلاس سران کشورهای جی ۲۰ از طرح جدید آمریکا برای مسدودسازی شریانهای مالی تروریسم پرده بردارند. پس از حادثه یازده سپتامبر طرح مبارزه علیه تامین مالی تروریسم در دولت بوش به تصویب رسیده بود، طرحی که به گفته بوش به دنبال آن بود تا از تکرار خاطره تلخ حادثه یازده سپتامبر جلوگیری کند. به خصوص اینکه اسنادی که بعدتر به دست آمد نشان میداد که «القاعده» از میانه دهه ۱۹۹۰ میلیونها دلار از طریق سیستم مالی مرسوم و در برخی از موارد در قالب حسابهای رسمی به نام اشخاص در آمریکا صرف تامین مالی این پروژه شرورانه کرده بود. به این ترتیب در گام نخست حساب مظنونان همکاری در این حادثه تروریستی بلوکه شد. ابزار معرفیشده این توانایی را داشت که علاوه بر محدودسازی توان مالی گروههای تروریستی، همکاران احتمالی این پروژههای مخرب را که نقابپوش به دنبال پولشویی و انتقال پول به این گروهها بودند، شناسایی شود. با این وجود در زمان طراحی این طرح این نگرانی وجود داشت که برخی از شرکتها به اشتباه یا از روی سهو در شمول محدودیتهای مالی تحمیل شده بر شرکتهای «همکار در زمینه تروریسم» قرار گرفته باشند. بنابراین سلاح مالی طراحی شده باید دوربین دقیقی برای شناسایی فعالیتهای مجرمانه میداشت.
آمریکا برای دستیابی به چنین هدفی به یک همگرایی جهانی و همکاری بینالمللی برای ایجاد سیستم مالی ردیابی و محدودسازی فعالیتهای مجرمانه نیاز داشت. به این ترتیب آمریکا در نظر داشت که کارگروه اقدام مالی علیه تروریسم (موسوم به FATF) را که در سال ۱۹۸۹ در اجلاس هفت کشور صنعتی در پاریس شروع به کار کرده بود را در پاسخ به حملات یازده سپتامبر فعالتر، همگراتر و در نتیجه استانداردهای لازم برای نظارت بر فعالیتهای دارای احتمال مجرمانه بودن را ایجاد کند. برگزاری نشست FATF در اکتبر سال ۲۰۰۲ این فرصت را به سیاستگذاران آمریکایی داد تا اعضای کارگروه مقابله با تامین مالی تروریسم را در زمینه قانونگذاری برای قطع جریان مالی حامی تروریسم در دنیا با خود همراه کند. نتیجه همفکری کشورهای دنیا در این نشست ارائه توصیه هشتگانه (که بعدتر و با اضافه شدن یک بند در سال ۲۰۰۹ به توصیههای نهگانه مبارزه با تروریسم معروف شد) بود که از کشورهای عضو میخواست قوانین خود را به منظور نظارت هرچه بیشتر بر فعالیتهای مالی در زمینه تروریسم بهروزرسانی کنند.
وزارت خزانهداری آمریکا اقتصاددان معروف «ریچارد تیلور» را که هم از شهرت علمی کافی برخوردار بود و هم نظراتش در کشورهای مختلف دارای اعتبار بود را بهعنوان هماهنگکننده در امور بهروزرسانی قوانین ضد تروریسم در نهادهای بینالمللی منسوب کرد. به این ترتیب تیلور «پایتخت به پایتخت» برنامه به روزرسانی چارچوب قانونی مبارزه با تروریسم در کشورهای مختلف را پیش برد. البته آمریکا تنها آغازکننده این جریان بود و شکل نهایی این قوانین حاصل تجربیات کشورهای مختلف در مقابله با مجرمان و تامین مالی فعالیتهای غیرقانونی (برای مثال مافیا در ایتالیا) بود. قوانینی که به دستگاه قضایی و سیاستگذار پولی در کشورهای مختلف قدرت مانور بیشتری برای قانونگذاری در زمینه مبارزه با تروریسم میداد. شیوه تدوین این قوانین به خوبی نشان میدهد که در فرآیند جنگ مالی استفاده از ابزار دیپلماسی و تلاش برای جلب حمایت جهانی تا چه حد میتوانست در دستیابی به اسلحهای قدرتمند در جنگ مالی با جهان کارساز شود. جنگی که به عقیده زارات به واسطه سلطه پول به مراتب مخربتر از جنگ تسلیحاتی است. «دفتر کنترل داراییهای خارجی» که از زمان تسخیر سفارت آمریکا در ایران اجازه یافته بود ۱۲ میلیارد دلار از اموال ایران را بلوکه کند بهعنوان قدرتمندترین بخش مالی در دولت آمریکا، نقش غیرقابل انکاری در سیاستهای آمریکا در قبال «برنامه جامع اقدام مشترک مالی» ایفا میکند. از سال ۲۰۰۴ این نهاد از اختیار قضایی برای محکومکردن فعالیتهای مالی مشکوک نیز برخوردار شد. نکته جالب توجه این است که به نظر میرسد در جلسات اخیر این کارگروه در رابطه با ایران، نمایندگان این دفتر تمایل داشتند کماکان ایران را در لیست سیاه حفظ کنند. هدفی که البته اکثریت را با آمریکا و اسرائیل همراه کند و ایران را بار دیگر در سیبل جنگ خزانهداری آمریکا قرار دهد.
همگرایی برای به حاشیه راندن ترور و جرم
زارات در فصل دوم کتاب موسوم به «ماهی بادی» به تلاشهای وزارت خزانهداری برای بهینهسازی حوزه فعالیت و جایگاه سازمانی نهاد مبارزه با تامین مالی تروریسم در ساختار اجرایی آمریکا پرداخته است. داستانی که نشان میدهد آمریکا علاوه بر تلاش برای ایجاد ساختاری جهانروا برای مبارزه با تروریسم تلاش داشت نقش خود را در نظام مالی جهانی تقویت کند، تا جایی که بقیه کشورها در مواردی ناچار باشند از تصمیمات و تحریمهای مالی کاخ سفید پیروی کند. کارگروه اقدام مالی این اجازه را به کشورهای مختلف میداد که این قوانین را بر اساس مختصات بومی خود اما در تناسب با سایر کشورها تنظیم کنند. نقش پررنگ آمریکا در صحنه اقتصادی جهان این فرصت را میداد تا از اثرگذاری خود بهعنوان اهرم فشار سایر کشورها استفاده کند. نمونهای از این اثرگذاری، پذیرش جریمه ۱۰۰ میلیون دلاری وزارت خزانهداری آمریکا برای بانک «یو بی اس» برای همکاری با ایران، لیبی و یوگسلاوی بود که در آن زمان تحت تحریمهای آمریکا قرار گرفته بودند. بر مبنای کتاب منتشر شده در مسیر ایجاد همگرایی جهانی مهمترین چالش پیش روی خزانهداری آمریکا جلب نظر روسیه و چین برای پیوستن به این کنوانسیون جهانی بود. به خصوص روسیه که به واسطه حمایت تسلیحاتی از برخی گروهها، مشارکت دولت در فعالیتهای مجرمانه، فساد فراگیر و داشتن موضع علیه آمریکا تمایلی به شفافسازی فضای مبادلات مالی خود نداشت. اما در نهایت پوتین به این نتیجه رسید که پیوستن به این تصمیم برای «آینده روسیه» ضروری است. بنابراین در مذاکرات موسوم به «زارات-زابکوف» روسیه بهطور رسمی اعلام کرد که به این کارگروه جهانی خواهد پیوست و به این ترتیب گام نخست حذف روسیه از لیست سیاه FATF برداشته شد و چندی بعد روسیه مسوولیت اصلی در زمینه کارگروه منطقهای مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم در منطقه «اوراسیا» را برعهده گرفت. چین نیز اگرچه در ابتدا نسبت به پیوستن به این کارگروه جهانی بیمیل بود اما در نهایت در میانه سال ۲۰۰۷ به FATF پیوست. فصل سوم کتاب جنگ خزانهداری به بررسی راهکار مشترک کشورها و در راس آنها آمریکا برای ترسیم مرز بین موسسات مالی سالم و «بانکهای بد» پرداخته است. منظور از بانک بد تمامی موسسات مالی هستند که به نوعی خواسته یا ناخواسته در جریان تامین مالی فعالیتهای مجرمانه و تروریسم قرار میگیرند.
طی سال ۲۰۰۳ آمریکا تمرکز ویژهای بر نظام مالی کشورهای بلاروس، لتونی، قبرس و سوریه داشت. در میان این چهار کشور مساله سوریه کمی پیچیدهتر به نظر میرسید؛ چراکه این کشور حاضر نبود برای از بین رفتن تبعات بند ۳۱۱ قانون مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم، با کشورهای عضو این کارگروه همکاری کند اگرچه سیاستمداران سوری در نهایت حاضر به مذاکره بر سر این مساله شدند اما «عدم تصویب قانون داخلی مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم» مانع از پیوستن این کشور به این کارگروه بینالمللی شد. نکته جالب توجه این است که زارات در کتاب خود اشاره میکند که هدف خزانهداری آمریکا در این مرحله نه ایجاد جنگ مالی علیه سوریه بلکه تلاش برای ترسیم مرز بین بانکهای سالم و بانکهای خرابکار بود. هدفی که به واسطه همراهی سایر کشورها با آمریکا علاوه بر ترسیم مرز بین بخش سالم و مشکوک نظام مالی جهانی باعث درهمتنیدگی بیشتر نظامهای مالی در کشورهای مختلف شد. این روند در نهایت نظارت بر تامین مالی فعالیتهای مجرمانه را بیشاز پیش ممکن میکرد. با ورود آمریکا به عراق و تلاش برای ردیابی حدود یک میلیارد دلار پولی که صدام در روزهای پایانی استقرار در راس نظام سیاسی عراق از بانک مرکزی این کشور خارج کردهبود و دلارهایی که در قالب برنامه «نفت در برابر غذا» در حسابهایی در خارج از عراق انباشته شده بود نیز به نوعی به یک «دوره کارآموزی» برای کارآگاهان مالی تبدیل شد. این تجربه باعث شد تا بعدها روند ردیابی معاملات مالی مشکوک در کشورهای مساله دار (مانند برخی کشورهای جنوب شرق آسیا و آمریکای جنوبی) به چرخهای قابل اصلاح و به دستورالعملی جهانروا تبدیل شود.
درسهایی از جنگ خزانهداری
زارات در بخش پایانی کتاب خود با عنوان «درسهایی از جنگ مالی» به انعکاس برخی تجربیات خود در خلال طراحی استراتژی مبارزه با تروریسم پرداختهاست. بر این اساس زارات پیشبینی کردهاست که سلاح مالی در آینده ابزاری به مراتب کارآتر از جنگهای تسلیحاتی و حملات سایبری خواهد بود. چراکه در چنین شرایطی نه تنها دولتها بلکه شرکتهای خصوصی نیز تلاش خواهند کرد تا مصادیق تامین مالی تروریسم و فعالیتهای مجرمانه را شناسایی و آنها را از چرخه مالی رسمی در جهان حذف کنند. مکانیزمی که با توجه به کاهش روزافزون قدرت دولتهای مرکزی کارآترین آلترناتیو برای استفاده از «قدرت» برای مقابله با «تخلف» است. اگرچه این ابزار ابتدا با هدف مقابله با تروریسم طراحی شد اما تجربیات زارات نشان میدهد که تشکیل کارگروه مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم که بعدها کمک به اشاعه تسلیحات کشتار جمعی را نیز به خط قرمز خود اضافه کرد، به بسیاری از کشورها کمک کرد تا ضمن کاهش فساد، گروههای متخلفی که در خیلی از موارد تحت حمایت دولتها به فعالیتهای مجرمانه میپرداختند به حاشیه راندهشوند. سلاح طراحیشده در وزارت خزانهداری آمریکا که بعدها و در فرآیندی تعاملی به استاندارد مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم تبدیل شد دولتها و بنگاههای خصوصی را مجبور به اجرای استانداردهایی میکرد که چشمپوشی از آنها به معنای خودتحریمی بود. در چنین شرایطی دیگر نیاز نبود تا آمریکا علیه کشورهای مشکوک به مشارکت در فعالیتهای تروریستی تحریمی اعمال کند، چرا که در حضور این استاندارد بینالمللی در مکانیزمی خودکار، نظام مالی چنین کشورهایی جایی در اکوسیستم درهمتنیده مالی جهان نخواهد داشت.
بررسی کتاب جنگ خزانهداری نشان میدهد که برخی از اصول به تدریج به یک قاعده جهانشمول تبدیل شدهاست. قواعدی که کشورهایی مانند چین، روسیه و هند در عین داشتن اصطکاک با آمریکا آنها را پذیرفتهاند. تبدیل این اصول به قاعدههای بینالمللی باعث شده است کشورهایی که در مقابل اجرای این استانداردهای بینالمللی مقاومت میکنند، وارد تنگهای شوند که از سوی تمامی کشورهای دنیا تحریم شده است چراکه کشوری که وارد لیست سیاه این معاهده بینالمللی میشود اولا راه دور و درازی برای خروج از آن دارد و ثانیا بقیه کشورها خواه ناخواه مجبور به قطع مبادلات مالی خود با کشور حاضر در لیست سیاه خواهند شد. شاهد این ادعا وضعیت بانکی کشور پس از برجام بود. طی این بازه با وجود برداشته شدن موانع سیاسی، جاری نبودن استانداردها و رویههای بینالمللی مانع برقراری روابط بینالمللی در نظام بانکی کشور شد.
بررسی کتاب "هنر تحریم ها؛ نگاهی از درون میدان" نوشته ریچارد نفیو :
از خردادماه سال جاری کتاب مهم در عین حال بسیار کاربردی، آن هم در آستانه بازگشت تحریم ها با عنوان "هنر تحریم ها؛ نگاهی از درون میدان" نوشته ریچارد نفیو از سوی مر کز پژوهش های مجلس شورای اسلامی عرضه شد. جالب اینجا است که نویسنده کتاب خود از مسئول تیم طراحی تحریم ها علیه ایران در دوره اوباما بود که منجر به مذاکرات برجامی شد. هم چنین ریچارد نفیو چهره اصلی تیم پشتیبان مذاکره کنندگان برجام در امور تحریمی ها در وین بود. پیش از آن به مدت 10 سال مسئول امور ایران در شورای امنیت ملی کاخ سفید و قائم مقام فرهنگی سیاست تحریمی وزارت امور خارجه ایالات متحده بوده است که این مساله در ابتدای ترجمه کتاب هم ذکر شده است. با این کارنامه، نویسنده کتاب به تشریح چارچوب فکری و عملی در طراحی تحریم ها علیه ایران با هدف افزایش حداکثری تاثیر و موفقیت فشار بر ایران می پردازد. ماهیت کتاب آنجایی روشن می شود که در مدت کوتاهی که از زمان چاپش می گذرد کسی چون دنیل فرید، هماهنگ کننده سابق وزارت امورخارجه ایالات متحده در امور تحریم ها ضمن توصیه هم قطاران خود به مطالعه این کتاب می نویسد: "نفیو توانسته آموزش استادانه ای در این زمینه بنویسد. آنهایی که سروکارشان با کره شمالی، روسیه و ایران است و درباره این کشورها نگرانند از این کتاب مطالب زیادی فرا خواهند گرفت". در این باره دنیس راس، مشاور رئیس جمهوری سابق آمریکا و نیز رابرت اینهورن، مشاور ارشد سابق دفتر عدم اشاعه در وزارت امور خارجه و نیز عضو برجسته موسسه بروگینگز هم نظراتی مشابه با دانیل فرید را در خصوص اهمیت درک مطالب و نکات درج شده در کتاب عنوان کرده است. البته این مواضع هم در ابتدای تاب ذکر شده است. نفیو کتابش نشان می دهد که تحریم به عنوان ابزار استراتژیک در دستگاه سیاست خارجی آمریکا، نه امری صرفا فنی، بلکه بیشتر یک هنر تصمیم گیری و به کار گرفتن خلاقانه ابزارهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است.
نگاهی به کتاب
ریچارد نفیو کتاب را با یک پیوستار تاریخی از تحریم ها آغاز می کند. در این رابطه نفیو می نویسد: "اگر چه قبل از سال های سده 1900مثال هایی وجود دارد که نشان می دهد تحریم ها به خودی خود به عنوان یک ابزار مفید در خصوص تهدید و تنبیه به کار گرفته شده است تا از یک درگیری بزرگ تر جلوگیری شود و از طریق آن به یک پیروزی دیپلماتیک رسید. اما عملا در سال های سده 1900 بود که تحریم ها گسترده تر شدند و با بسامد بیشتر خود به عنوان یک ابزار در سیاست خارجی مستقل به کار گرفته شده اند. این تحول شاید بیشتر به دلیل ماهیت تمامیت خواه جنگ ها باشد که از جنگ جهانی اول خود را نشان داد. بعدها دولتمردان می خواستند با استفاده از روش های جایگزین از خون ریزی اجتناب کنند" (نفیو، 2017: 7). در ادامه نویسنده اعتقاد دارد که "استراتژیست ها به دنبال راهای جدیدتری بودند که اراده خود را بر رقبا دیکته کنند. در این بین قدرت اقتصادی جاده تجربه نشده ای بود" (همان:7). در این رابطه نیز نویسنده صراحتا به این نکته اشاره دارد: " این کتاب به صورت عام به بررسی تحریم های آمریکا علیه ایران از سال 1996 تا 2015 می پردازد. تحریم هایی که نویسنده و سایرین معتقدند توانسته در غالب یک راهبرد وسیع تر برای پیشگیری ایران از رسیدن به سلاح های هسته ای موفقیت آمیز باشد " (همان: 8).
با این نگاه نفیو در فصل ابتدایی کتابش با عنوان "تعریف مفاهیم" در نگاهی آکادمیک کلمات و دیگر مفاهیم اساسی در این حوزه را واکاوی کرده و به تحلیل بررسی این واژه ها می پردازد. در این رابطه نفیو می نویسد: "برای ایجاد یک راهبرد تحریمی باید تمام معانی ای که از کلمه "تحریم" استنباط می شود را بررسی کنیم. لذا از بالاترین و انتزاعی ترین نقطه شروع می کنیم؛ یعنی جایی که تحریم ها در آن مجموعه ای از آرایش های قوانین، اختیارات و الزامات هستند که در یک مصوبه یا دستور دولتی یا مصوبه سازمان ملل و سندهای دیگر ذکر می شوند. هدف از آنها محدود کردن و پیشگیری از رفتار غالبا اجتناب ناپذیر است. در نهایت هم نتایج اعمال این فشار نیز بررسی و سنجیده می شود. در این چارچوب، اعمال تحریم ها در واقع ایجاد مجموعه ای از قوانین و رفتارهای نظام مند می باشد که نقض آنها نقض کلی تحریم ها خواهد بود" (همان : 10 و11). وی در خصوص چرایی اعمال تحریم ها می نویسد: "هدف از اعمال تحریم ها ایجاد سختی ها است. به عبارتی بهتر ایجاد درد و ناکامی هدع طراحی واعمال تحریم است. به نوعی که کشور هدف تحریم ها رفتار خود را تغییر دهد" (همان: 11). در این میان نفیو نکته بسیار مهمی را در خصوص تحریم ها ذکر می کند. او در این رابطه عتقاد دارد که "متاسفانه اعمال کنندگان تحریم غالبا مفهوم ایجاد درد در طرف مقابل را نادیده گرفته اند یا آن را دارای ارزش کمی دانسته اند. تجربه نگارنده حاکی از این است که اعمال کنندگان تحریم می خواهند از تبعات انسانی موضوع بگریزند. چنانی که آمریکا در اعمال تحریم های خود در 1990 در خصوص عراق نوعی اصرار به خرج می داد که این نوع تحریم ها هدفمند نتیجه خواهد داد. مساله ای که عکسش رخ داد. در ادبیات تحریم ها بسیاری بر لزوم بی ضرر بودن و بی درد بودن آن بعد از قضیه عراق تاکید کردند و سعی داشتند تحریم گزاری های جدید را در مقابل تحریم های ناکارآمدی قبلی بگذارند. لذا ساده انگارانه خواهد بود که بخواهیم جنبه های منفی اعمال تحریم ها را در طراحی سیاست تحریم نادیده بگیریم. به عبارت دیگر وقتی شما توانایی یک کشور را برای به دست آرودن ارز خارجی از طریق صادرات کاهش می دهید، طبیعتا فشار بر واردات آن کشور را به خصوص در زمینه غذا و دارو افزایش می دهید" (همان: 13). اما نفیو در پاسخ به "استقامت چیست؟" معتقد است که "پاسخ به این پرسش در درک آثار تحریم ها و درد ناشی از آنها به کشورهای هدف بستگی دارد. به خصوص اینکه پاسخ کشورهای هدف و چگونگی پذیرش، استقامت و رویارویی با درد اعمال شده از کشور تحریم کننده چگونه خواهد بود؟ لذا داشتن دانش از حریف ومیزان تحمل در او و آسیب پذیری هایش مهمترین عامل در موفقیت تحریم ها خواهد بود (همان: 14).
ریچارد نفیو در جایگاه نویسنده اثر در فصل بعدی کتابش به سراغ موضوع عراق می رود. چرا که این کشور را نمونه ناکارآمد طراحی و اجرای سیاست تحریمی آمریکا می داند و البته در عین حال آن را آزمون و خطایی برای اعمال درست تر سیاست تحریم ها در خصوص ایران در سال های بعدی قلمداد می کند. در این رابطه نویسنده در فصل بعدی کتابش با عنوان"مقابله با ایران" به نقطه عطف سیاسی نوین و البته کارآمدی در طراحی و اعمال تحریم ها اشاره دارد. از این فصل به بعد کتاب به طور خاص مورد مطالعاتی و نمونه تحقیقی اش را به ایران اختصاص می دهد. در این رابطه نفیو با تاریخچه ای از فعالیت های هسته ای ایران گام در راه واکاوی علل وعوامل طراحی و اعمال تحریم های هسته ای ایران می گذارد. در این رابطه کتاب سال 1996 را سال آغاز روند جدید فشارهای بر ایران می داند. با این دیدگاه نفیو در موضوع بعدی خود در همین فصل با عنوان "پیش به سوی تحریم ها" چهارم فوریه را با ارجاع پرونده هسته ای ایران از شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی به شورای امنیت مسیری برای تحقق برنامه هایی که خود او (ریچارد نفیو) در طراحی و اعمالش نقش مهمی را داشته است، می داند. در ادامه نویسنده به اعمال درد در سایه ایجاد تحریم های سیاسی و دیپلماتیک، نظامی، حوزه فناوری و اقتصادی در یک بافتار راهبردی اشاره دارد.
با این نگاه نفیو در فصل بعدی کتابش با عنوان "آغاز فشار بر ایران" به بررسی چگونگی متقاعد کردن کشورهای دیگر در مورد خطرناک بودن برنامه هسته ای ایران و شتاب آن در جهت نقض قوانین بین المللی اشاره دارد. در این فصل نویسنده به عنوان طرح اصلی تحریم ها به دنبال فهم این نکته است که ایالات متحده چگونه این مهم را در جهان جا انداخت که ایران عملا به سمت ساخت و تولید سلاح های هسته ای می رود. در این میان نفیو به نکته بسیار مهمه دیگری اشاره دارد. چرا که او معتقد است که " ایرانی ها هم در این مسیر(متقاعد کردن جامعه جهانی) خوراک بسیار خوبی برای ما آمریکایی ها فراهم کردند که مهمترین آن تصمیم تهران برای از سرگیری غنی سازی اورانیوم در نطنز بود" (همان : 53).
در فصل بعدی هم کتاب به پاسخ و استقامت ایران در مقابله با تحریم های اشاره دارد. در فصل دیگر نفیو فشار ناشی از اعمال تحریم ها برای بازگشت ایران به پای میز مذاکرات را موضوع کتاب خود قرار داده است. با این عنوان نگارنده در فصل پایانی به نام "آن چه که پیش رو داریم" سعی داشته است که این نکته را عنوان کند که در پایان دولت اوباما تحریم ها به ابزاری ممتاز در سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا بدل شد. به نحوی که در سند راهبرد امنیت ملی سال 2015 بارها از تحریم ها به عنوان ابزار عامل قدرت ملی آمریکا یاد شده است. لذا باید این رویه به یک استراتژی ثابت در سیاست خارجی ایالات متحده در خصوص دیگر پرونده هایی نظیر ایران اعمال شود. در سایه این نکته نفیو می نویسد:" در این فصل به جای این که به پیش بینی تصمیمات آتی ترامپ بپردازم که البته با توجه به ناهمگون بودن مواضع او کار بسیار دشواری است، سعی شده تا سه مورد را به صورت مجزا مورد بررسی قرار دهیم. دیپلماسی منطقه ای ایران و حقوق بشر در این کشور، تجاوز روسیه به اکراین و برنامه هسته ای کره شمالی" (همان: 115). در نهایت هم نویسنده با نتیجه گیری از گفته های خود کتاب را با این جملات به پایان می رساند که: "کارایی، انعطاف، خلاقیت و انطباق باید صفات اصلی کشور تحریم کننده باشند و همین صفات هستند که به او کمک می کند تا فشار ناشی از ابزار تحریم را با هدف دیپلماتیکی که از آنها انتظار دارد منطبق کند و نهایتا کار خود را به سرانجام برساند" (همان: 145).
اگر چه که تاریخ انتشار این کتاب 12 دسامبر سال گذشته میلادی و قبل دو اتفاق مهم در سیاست خارجی آمریکا بوده است؛ یکی خروج ترامپ از برجام و دیگری تغییر مواضع رادیکال در سیاست خارجی کره شمالی که نهایتا هم به دیدار تاریخی ترامپ و اون کشیده شد. اما باز کتاب پر است از نکات ناب و آموزنده که بیش از آن که راهی به منظور چگونگی طراحی و اعمال تحریم ها در سایه بازگشت آنها برای دولت ترامپ باشد، می تواند چراغ راهی برای تهران در مقابله هر چه بهتر با تحریم ها خواهد بود. چرا که یقینا هیچ معلمی بهتر از دشمن نیست و این کتاب نمونه بسیار روشنی برای اثبات این جمله است. در پایان به این نکته مهم ریچارد نفیو در کتاب اشاره می کنم که نوشته بود: "حال باید دید که دولت ترامپ که در همه جا ادعای بهتر بودن از اوباما را دارد، می تواند واقعا بهتر باشد یا خیر؟! اگر در مهار ایران به روش خود موفق شوند، تاریخ مرا (نفیو) نخواهد بخشید و اگر موفق نشوند، تاریخ آنها (ترامپ) را نخواهد بخشید" (همان: 6)
برای دانلود رایگان کتاب «هنر تحریمها» نوشته «ریچارد نفیو» کلیک کنید
جدیدترین خبرهای اقتصادی
- 🔴اثر افزایش نرخ گاز بر سودآوری پتروشیمیها چقدراست؟ با نرخ گاز 7هزارتومانی سود متانول سازان و اوره سازان بورسی چقدر کاهش می یابد؟ تیر1402
- 🔴نگاهی به روند قیمت دلار در ایران در 44 سال گذشته؛ قیمت دلار در 44 سال اخیر چقدر رشد کرده؟ +جدول کامل افزایش نرخ دلار /اردیبهشت 1402
- 🔷همه چیز درباره عرضه خودرو در بورس کالا؛ چگونه از بورس کالا خودرو بخریم وچرا باید حساب وکالتی داشت؟ عرضه فیدلیتی و دیگنیتی در بورس؛ خرداد 1401
- 🔷اوراق ارزی چیست؟ مزایای انتشار اوراق ارزی چیست؟ آیا اوراق ارزی میتواند جایگزین "دلارهای خانگی" شود؟ سود اوراق ارزی چقدر است؟
- 🔶از شروط جدید برای پایان کار ساختمان تا طرح جدید مجلس برای معاملات مسکن +دانلود رایگان متن کامل قانون مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان
- 🔵چرا حسابهای بانکی فاقد کد شهاب مسدود میشوند سامانه شهاب چیست وچرا سپرده گذاران باید کدشهاب داشته باشند؟تفاوت آن با سامانه"نهاب"؟
- 🔵همه چیز درباره مصرف انرژی در سیمانیهای بورس؛ تولید هر تن سیمان چقدر انرژی می خواهد؟ چند درصد انرژی کشور صرف تولید سیمان میشود؟بهمن99
- 🔵بررسی تاثیر افزایش نرخ گاز برصنایع بورسی ازپتروشیمی وفولاد تا سیمان وپالایشگاه؛ تاثیر افزایش نرخ گاز بر سودآوری صنایع بورسی چقدر است؟ بهمن99
- 🔵کارمزدهای بانکی چقدر افزایش پیدا کردند؟ همه چیز درباره جزئیات افزایش کارمزدهای خدمات بانکی+ لیست کامل کارمزدهای جدید و قدیم بانکی/ آذر99
- 🔵کرونا به نفع کدام پتروشیمیها شد؟نگاهی تحلیلی به تاثیرکرونا بر پتروشیمیهای الفینی بورس تهران؛ پرمصرفترین محصولات پتروشیمی کدامند؟/10 آبان99
جدیدترین مطالب بورس نگار
- 🔴چه خبر از مجامع 1403 شرکتها؛ جدیدترین برنامه برگزاری همه مجامع شرکتهای بورسی وفرابورسی 1403 /دعوت سهامداران به مجمع/ 30 آبان 1403
- 🔴بورس تهران از نگاه بورس نگار؛ رصد لحظه ای بازاربورس حین معاملات، بورس امروز چگونه بود؟ جدیدترین خبرها، اتفاقات وشنیده های بازارها/ 30 آبان 1403
- 🔴درجدیدترین حراج سکه مرکزمبادله چه گذشت؟ سکه ها چندقیمت خوردند؟ چگونه ازحراج بانک مرکزی سکه بخریم؟+شرایط خرید سکه/ 28 آبان 1403
- 🔴سود نقدی همه مجامع بورسی 1403؛ درمجامع سال 1403 شرکتهای بورسی وفرابورسی چقدرسودتقسیم شد؟ زمان واریز سودسهام+نتایج/ آبان 1403
- 🔴 در مجمع #جوین چه گذشت؟ از گاوداری و تولید شکر تا نیروگاه و استخراج #بیت_کوین؛ دردسرهای مافیای اسیدسیتریک برای #جوین/ آبان 1403
- 🔴چه خبر از افزایش سرمایه های جدید بورسی سال 1403؛ میزان افزایش سرمایه شرکتهای بورسی وفرابورسی درسال 1403 چقدراست؟ آبان 1403
- 🔴همراه با مخاطبان وب سایت بورس نگار>>> محلی برای انعکاس دیدگاه ها و نطرات مخاطبان گرامی وب سایت بورس نگار
- 🔴همه چیز درباره تتر وفرق آن با دلار: چگونه تتر بخریم؟ چگونه از نرخ تتر روند دلار را پیش بینی کنیم؟ چرا اهمیت تتر در ایران بیشتر از سایر نقاط دنیاست؟
- 🔴بررسی روند قیمت دلار آزاد و مقایسه آن با دلارحواله و اسکناس نیمایی؛ چرا دلار گران می شود؟ دلار چقدر رشد می کند؟ مهر 1403
- 🔴بورس تهران از نگاه بورس نگار؛ رصد لحظه ای بازاربورس درتایم معاملات +جدیدترین خبرها، اتفاقات، شنیده ها وحواشی بازارها/ تابستان 1403
پربیننده ترین مطالب بورس نگار
- 🔵چه خبر از مجامع 99 شرکتها>جدیدترین تاریخ زمانبندی برگزاری مجامع شرکتهای بورسی وفرابورسی سال 99 /دعوت سهامداران به مجمع/ 27 اسفند 99
- 🔵سود نقدی همه مجامع 99 +زمان ونحوه دریافت سود؛ شرکتهای بورسی وفرابورسی درمجامع سال99 چقدر سودسهام پرداخت کردند؟ 28 اسفند 99
- 🔴سود نقدی همه مجامع سال 98 +زمان ونحوه دریافت؛ شرکتهای بورسی وفرابورسی درمجامع98 چقدر سود سهام تقسیم کردند؟ 28 اسفند 98
- 🔴سود نقدی همه مجامع 1402 شرکتهای بورسی وفرابورسی؛ درمجامع سال 1402 چقدر سود پرداخت شد؟زمان واریز سود سهام+نتایج/ 28 اسفند 1402
- 🔴چه خبر از مجامع 1402 شرکتها؛ جدیدترین زمانبندی تاریخ برگزاری مجامع شرکتهای بورسی وفرابورسی 1402 /دعوت سهامداران به مجمع/ 28 اسفند 1402
- 🔷چه خبر از مجامع 1401 شرکتها؛ جدیدترین تاریخ زمانبندی برگزاری مجامع شرکتهای بورسی وفرابورسی 1401 /دعوت سهامداران به مجمع/ 28 اسفند 1401
- 🔷سود نقدی همه مجامع 1401 شرکتهای بورسی وفرابورسی؛ درمجامع سال 1401 چقدر سودسهام پرداخت شد؟زمان دریافت سود+نتایج/ 28 اسفند 1401
- 🔶سود نقدی همه مجامع 1400+زمان ونحوه دریافت سود؛ شرکتهای بورسی وفرابورسی درمجامع سال 1400 چقدر سودسهام پرداخت کردند؟ اسفند 1400
- 🔴چه خبر از مجامع 98 شرکتها>جدیدترین تاریخ زمانبندی برگزاری مجامع شرکتهای بورسی/دعوت سهامداران وپارس، خودرو، سایپا به مجمع/28 اسفند98
- 🔴سود نقدی همه مجامع بورسی 1403؛ درمجامع سال 1403 شرکتهای بورسی وفرابورسی چقدرسودتقسیم شد؟ زمان واریز سودسهام+نتایج/ آبان 1403