کانال تلگرام بورس نگار

جستجو در مطالب بورس نگار

مطالب برگزیده بورس نگار

رصد لحظه ای بازار حین معاملات

مطالب پيشنهادي بورس نگار

محل آگهی شما

فروشگاه مهارت نگار

🔷چگونه فردی با نفوذ باشیم؟ از "اثر ارابه موسیقی" تا قانون «تکرار سه‌ باره»؛ 1+14 روش تضمینی افراد کاریزماتیک؛ خرتان را چگونه از پل عبور دهید!؟

مدت زمان مطالعه تخمین مدت زمان مطالعه‌ی مطلب: 29 دقيقه

 

🔵 چگونه فردی با نفوذ باشیم؟ از "اثر ارابه موسیقی" تا قانون «تکرار سه‌ باره»؛ 1+14 روش تضمینی افراد کاریزماتیک؛ خرتان را چگونه از پل عبور دهید!؟ کاریزما چیست؟ کاریزماتیک کیست؟ روشهای متقاعد کردن دیگران؛ افراد با نفوذ می‌دانند کِی باید عقب‌نشینی کنند؛ ایده‌های خوب مثل ترشی‌بندری هستند؛ 

 

وب سایت بورس نگار - کاریزما چیست؟ کاریزماتیک کیست؟ چگونه تأثیر مثبتی بر روی مخاطبان خود بگذاریم چگونه دیگران را متقاعد کنیم؟ چگونه فردی با نفوذ باشیم؟ اگر شما هم با این سوالات موجه هستید تا انتهی این مطلب همراه وب سایت بورس نگار باشید ...

 

چگونه دیگران را متقاعد کنیم وب سایت بورس نگار

کاریزما چیست؟ کاریزماتیک کیست؟
کاریزما، مجموعه‌ای از رفتارها است که ربطی به زیبایی فیزیکی ندارد. این خبرِ خوبی برای کسانی است که توقعی نمی‌رود عکس‌شان روی جلد مجله‌های مُد چاپ شود. برای اینکه جذاب شوید نیازی به جراحی پلاستیک ندارید، فقط کافیست این رفتارها را تمرین کنید.

در این مقاله، عناصر کاریزما را بر اساس تحقیقات هوارد فریدمن (Howard Friedman) استاد برجسته‌ی روان‌شناسیِ دانشگاه کالیفرنیا، معرفی می‌کنیم.

 

۱. واکنش‌های هیجانی
رفتار مادربزرگ‌تان را در نظر بگیرید وقتی که بعد از مدت زیادی شما را می‌بیند؛ او دست هایش را بالا می‌برد و زانوهایش خم می‌شوند. یا اینکه وقتی شب‌ها به خانه برمی‌گردم، سگم از خوشحالی می‌رقصد.

مردم همراهی با کسانی را دوست دارند که از زبانِ اشاره‌ها، برای نشان دادنِ احساسات‌شان استفاده می‌کنند. قطعا دل‌تان نمی‌خواهد سرِکار، دلقک‌بازی دربیاورید و رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهید، ولی رفتارهای متناسب با موقعیت و اتفاقاتی که در جریان است، خوشایند و جذاب هستند.

 

۲. خنده‌ی واگیردار
من مدیر فروشی را در حوزه‌ی مدیریت مالی می‌شناسم که خنده‌ی بسیار خاصی را از پدرش به ارث برده است، اگر شما نیز یک بار این خنده را بشنوید، تا آخر عمر آن‌ را فراموش نخواهید کرد. این موهِبت را ژن‌های او برایش به همراه داشته‌اند.

این خاصیتِ شیطنت‌آمیز و مسخره‌ی صدا، شوخ‌طبعیِ شما را تحریک می‌کند. هر بار که من این خنده را می‌شنوم، بی‌اراده، لبخندی بر چهره‌ام ظاهر می‌شود.

از طرف دیگر، چندبار پیش آمده که مدیران اجرایی، که از قضا مرد هستند، به من مراجعه کرده‌اند و برای خَلاصی از خنده‌ای که توسط خانم‌ها «ناخوشایند» خوانده شده از من کمک خواسته‌اند. من نتوانستم به آنها کمکی کنم، ولی یاد گرفتم خنده همان‌طور که می‌تواند جذاب باشد، می‌تواند زننده و ناخوشایند هم باشد. فرقی نمی‌کند زن باشید یا مرد، با خنده‌ی زننده و نامتناسب، نمی‌توانید اطرافیان را جذب کنید.

 

۳. نشان دادن احساسات از طریق صدا
تا به حال دقت کرده‌اید چقدر خوب است وقتی به یک نفر تلفن می‌زنید و وقتی او شما را می‌شناسد، رضایت و هیجان در صدایش منعکس می‌شود؟ حتی اگر این اثر در صدا ظریف باشد، باز هم از این که به شما بها داده‌ شده است، لذت می‌برید.

صدای سرزنده و رسا یکی از مؤثرترین ابزارهای دنیاست، خصوصا وقتی طنین‌دار باشد و زیر و بم و سرعت و بلندیِ آن، به طور متناسب تغییر کند.

 

۴. لمس دوستانه
لمس کردن نباید به نحوی باشد که به خاطر شدت، فشار یا ناحیه‌ای که لمس می کنید فرد مقابل احساس ناراحتی داشته باشد، بلکه صرفا به معنای لمس دوستانه‌ی بازو، شانه، یا دست است. پیشخدمت‌هایی که در این مورد مهارت دارند انعام بیشتری به‌دست می‌آورند.

شاید به یاد داشته باشید که جورج بوش، رئیس‌جمهور امریکا وقتی از پشت به آنگلا مرکل (Angela Merkel)، صدر اعظم آلمان، که روی صندلی نشسته بود نزدیک شد و شروع به مالیدن شانه‌های او کرد باعث شگفتی دنیای غرب شد. خود آنگلا مرکل هم شوکه شده بود.

لمس کردن آرام بازو، نشانه‌ای گرم و دوستانه است که می‌تواند باعث تَسلی خاطر طرف مقابل شود.

 

۵. از بودن در مرکز توجه لذت ببرید
هرچند بیشتر مردم نظرات متضادی در مورد مرکزِ توجه واقع شدن دارند، اما بعضی‌ها با قرار گرفتن در مرکز توجهِ مردم، تازه شکوفا می‌شوند و به بهترین نحو ظاهر می‌شوند.

در واقع بیشتر بازیگران هم‌صحبت خوبی نیستند و شخصیت برون‌گرایی ندارند، اما همین که در مقابلِ جمعیت قرار بگیرند، موتورشان به کار می‌افتد و خودشان را نشان می‌دهند.

وقتی فیلیپ سیمور هافمن (Philip Seymour Hoffman) درگذشت، همسرم حرف جالبی درباره‌ی او زد: «وقتی جلوی دوربین بود به نظر می‌رسید می‌تواند اعصابش را به سطح پوستش بیاورد و احساساتش را در لنز دوربین بریزد. این توانایی باید برای او تجربه‌ی خوشایندی بوده‌ باشد؛ فرصتی برای تخلیه‌ی آشفتگی‌های درونی.»

 

۶. چهره‌ی گویا به عنوان «سخنرانی تأثیرگذار»
رونالد ریگان (Ronald Reagan) بیشتر به خاطر چهره‌ی گویایش به عنوان «سخنرانی تأثیرگذار» مشهور بود. او می‌توانست مثل هر ایرلندیِ اصیلی درست در زمانِ نیاز بدرخشد و خوشی نشان دهد.

بیشترِ ارتباط چشمی شنونده روی صورت شما متمرکز است. هرچه او بتواند اطلاعات بیشتری را از روی چهره بخواند، بیشتر دقت می‌کند و نه تنها ایده‌ها، بلکه معانیِ احساسیِ نهفته در کلمات شما را نیز درک می‌کند.

بر اساس تجربه‌ی خودم، بیشتر کسانی که در موضع قدرت هستند دارای چهره‌ی بسته (بی‌حالت) هستند و از نفوذناپذیریِ چهره‌شان برای ایجاد ترس و فرمان‌بُرداری، استفاده می‌کنند. چهره‌های بسته، حالتی سرد دارند و احساسات زیادی را منعکس نمی‌کنند، در حالی که چهره‌های باز، گرم و گویا هستند و در نود درصد موارد، چهره‌های گرم نسبت به چهره‌های سرد، برتری دارند.

اگر موهای بلند دارید (حالا چه مرد یا زن)، نباید بگذارید پیشانی‌تان زیر موهای چتری پنهان شود. پیشانی، برای نشان دادن بسیاری از احساسات، ناحیه‌ای مؤثر محسوب می‌شود و مثل بیلبوردی برای چهره‌ی شما عمل می‌کند.

 

۷. گرم گرفتن با غریبه‌ها
بر اساس نتایج حاصل از پرسش‌نامه‌ا‌ی که چند سال پیش توسط سیمز یث (Sims Wyeth) و همکارانش طراحی و اجرا شد، کسانی که خود را درون‌گرا می‌دانستند، بیشتر دوست داشتند با افراد برون‌گرا معاشرت کنند و افراد برون‌گرا نیز احساس مشابهی داشتند.

بیایید روراست باشیم، همه‌ی ما از بودن با کسانی که موانع بین افراد را زیر پا می‌گذارند و تجربه‌ی اجتماعیِ شاد و باروحی ایجاد می‌کنند، لذت می‌بریم.

من افرادی که این توانایی را دارند که با غریبه‌ها سرِصحبت را باز کنند و آنها را درگیر یک مکالمه‌ی واقعی کنند، تحسین می‌کنم. منظورم صحبت‌های متظاهرانه و پُرحرارت در مورد موضوعات بی معنی نیست؛ بلکه ویژگی‌های مورد نظر من صریح بودن، واقع‌بین بودن و مهارت گوش‌دادن است.

 

۸. نگاه‌های نافذ
تعیینِ تعریفی مشخص برای «نگاه نافذ» کار سختی است، ولی وقتی با آن مواجه شویم، تشخیصش می‌دهیم. من این نوع نگاه را در بچه‌ها دیده‌ام. همچنین در همسرم که مهارت زیادی در آن دارد. باید اعتراف کنم که وقتی نوجوان بودم، ساعت‌ها جلوی آینه این نوع نگاه را تمرین می‌کردم.

ویلیام بلیک (William Blake)، شاعر مشهور انگیسی چنین گفته‌ است:

«وقتی با چشم‌ها، و نه از درون چشم‌ها، به دیگران می‌نگریم، دروغ‌های‌شان را باور می‌کنیم.»

یک نگاه نافذ هم همین‌طور است و نه با چشم‌ها، بلکه از درون آنها ساخته می‌شود و در عمق وجود کسی که نگاه می‌کند و کسی که به او نگاه می‌شود، نفوذ می‌کند


۹. مهارت در پانتومیم
تفاوت پانتومیم با واکنش‌های هیجانی در عمدی‌تر و قابل‌کنترل‌تر بودن پانتومیم است. پانتومیم یعنی توانایی اجرای داستان، یعنی بتوانید با حرکات بدنتان به شنونده کمک کنید آنچه را به او می‌گویید، تصویرسازی کند. این مهارت به چهره‌ی گویا هم مربوط است، هرچه مخاطبان‌تان بیشتر متوجهِ زبان بدن شما شوند، بهتر می‌توانند منظورتان را درک کنند و از مصاحبت با شما، بیشتر لذت می‌برند.

جوان‌های زیادی را دیده‌ام که داستان‌هایی که برای همدیگر تعریف می‌کنند را اجرا می‌کنند. آنها فقط می‌گویند: «او این طوری کرد… من این شکلی بودم… بعد او این طوری…»، آنها عملا از کلمات برای توصیف حرکات استفاده نمی‌کنند، فقط با پانتومیم اجرا می‌کنند و همه هم از این روش خوش‌شان می‌آید.

استفاده از دست‌هایتان‌ برای بیان یک مطلب در سخنرانی‌ها روشی مؤثر و قابل قبول است. در واقع اگر از دستان‌تان استفاده نکنید، شنونده‌ها ممکن است تا ۷۵ درصد از منظورتان را متوجه نشوند. مطمئن شوید که حرکات و اداها را به شکل درستی به کار می‌برید، نباید حرکات‌تان طوری باشد که انگار مورد حمله‌ی یک دسته زنبور قرار گرفته‌اید؛ حرکاتی که به کار می‌برید باید سنجیده باشند و برای مقصود مشخصی شکل بگیرند و به کار برده شوند.


حرکات دست
حالا به دو سؤالِ اساسی و پراهمیت می‌رسیم، اول این که آیا کاریزما یادگرفتنی است؟ و دوم این که آیا باید آن را یاد گرفت یا این کار فقط یک جور فریبکاری و تظاهر است؟

در جواب به سؤال اول من می‌گویم بله، به نظر من کاریزما را می‌توان یاد گرفت. همان طور که ما رفتارهای مؤدبانه را یاد می‌گیریم، مثل این که بگوییم «لطفا…» یا «متشکرم.» تا در نظر دیگران خوشایندتر به نظر برسیم، می‌توانیم کاریزما را هم یاد بگیریم.

و سؤال دوم، آیا باید برای یاد گرفتن اینطور مهارت‌ها تلاش کنیم؟ من جواب می‌دهم البته که باید این کار را بکنید! اما بدون این که به کسی صدمه بزنید یا آنها را فریب دهید. این تکنیک‌ها نیستند که شما را متقلب و فریبکار کنند، بلکه هدف از انجام آنهاست.

در هر حال، شما این توانایی را در خود دارید که رفتارهای جدید را کسب کنید، فقط به این شرط که به اندازه‌ی کافی برای‌تان مهم باشند. آیا این کار آسان است؟ نه. ولی آیا قابل انجام است؟ مطمئن باشید که هست.

 

 

چگونه دیگران را متقاعد کنیم وب سایت بورس نگار کاریزماتیک

>>> روشهای متقاعد کردن دیگران؛ چگونه فردی با نفوذ باشیم؟
همه‌ی ما دوست داریم در هنگام سخنرانی‌، تأثیر مثبتی بر روی مخاطبان خود بگذاریم. پس هنگام سخنرانی، به حرفی که می‌زنید اعتقاد داشته باشید، در این‌صورت، حتی اگر مخاطب اعتقاد چندانی هم به سخنان شما نداشته باشد، باز هم با شما همراهی می‌کند و چه بسا در نهایت به آنچه می‌گویید باور پیدا پیدا کند. اما واقعیت تأمل‌برانگیز این است که تنها تعداد اندکی از افراد در سخنرانی و متقاعد کردن دیگران موفق عمل می‌کنند. در این مقاله شما با ۱۵ تکنیک برای متقاعد کردن دیگران آشنا می‌شوید.

 

متقاعد کردن دیگران معمولا کار دشواری است، به‌خصوص اگر شما دلیل مخالفت آنها را ندانید. پس قدم اول این است که دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات خود را با مخاطب در میان بگذارید. باید به‌گونه‌ای در مورد برنامه‌های خود با آنها صحبت کنید که چاره‌ای جز موافقت نداشته باشند.


متقاعدکردن، از مهارت‌هایی است که همه‌ی افراد باید آن را یاد بگیرند. برای رسیدن به اهداف‌مان در محلِ کار، خانه و در زندگیِ اجتماعی باید یاد بگیریم چگونه، دیگران را با خود همراه کنیم. پس اگر به دنبال زندگی شادتری هستید، این ۱۵ تکنیک طلایی را امتحان کنید.


۱. «اثر ارّابه‌ی موسیقی» را به خاطر داشته باشید
اثر ارابه‌‌ی موسیقی، بر این اصل استوار است که هیچکس دوست ندارد از جمع طرد شود و یا سخنانش نادیده گرفته شود. وقتی شما دیدگاه خود را به‌گونه‌ای مطرح می‌کنید که گویی افراد زیادی با آن موافق هستند، درواقع تلاش می‌کنید مخاطب را با خود همراه کنید. این یکی از روش‌های مورد علاقه‌ی سیاستمداران است. مثلا فرض کنید یکی از اهالی سیاست در کانادا در سخنرانی خود بگوید: «مردم کانادا می خواهند…». اکنون باید پرسید که او از کجا می‌داند مردم کانادا چه چیزی می‌خواهند؟ حقیقت این است که وی اصلا در این زمینه اطلاعی ندارد. اما از این روش برای جلب توجه و تأثیرگذاری بر مخاطب استفاده می‌کند. وقتی مردم حس کنند که افراد دیگری نیز با آنها هم‌عقیده‌ هستند. با مقاومت کمتری سخنان شخص گوینده را قبول می‌کنند. به زبان ساده‌تر «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». پس اکثر مردم ترجیح می‌دهند راهی را انتخاب کنند که بقیه هم با آن موافق هستند.

 

۲. شفاف سخن بگویید
وقتی شفاف و صریح حرف زده‌ایم که پیام را به طور مستقیم به مخاطب برسانیم. پس، از مبهم‌گویی و در لفافه سخن‌گفتن، بپرهیزید. یاد بگیرید که صریح باشید، حرف خود را بدون تعارف و رودربایستی بزنید و تأثیر شگفت‌انگیز آن را بر مخاطب خود ببینید. اگر حرف خود را به‌گونه‌ای بیان کنید که جدی و واقعی به نظر برسد، ولی واقعیت امر چیز دیگری باشد، خیلی زود به دردسَر می‌افتید. مخاطبان شما خیلی زود متوجه می‌شوند، به همین خاطر حرفی که صریح و شفاف بیان شود، بهتر هم از سوی مخاطب پذیرفته می‌شود..


 
۳. شوخ‌طبع باشید
وقتی می‌خندید، احساس خوبی دارید. وقتی حس خوبی دارید، لبخند می‌زنید. خوش‌خُلق بودن، موجب جلب توجه‌ِ دیگران می‌شود و تأثیر کلام شما را در مخاطب، افزایش می‌دهد. همواره به یاد داشته باشید یک روش قدرتمند برای جلبِ توجه و متقاعدکردن مخاطبان، شوخ‌طبعی است.

 

۴. تکرار کنید
بهتر است کلمات، صداها و تصاویر برای تأکید بر موضوع اصلی، بارها تکرار شوند. نکته‌ی مهم این است که دفعات تکرار یک لغت، تصویر و یا هر ایده‌ی دیگری کاملا بستگی به گوینده دارد. فقط فراموش نکنید، تکرار و بازگوییِ هر ایده‌ای، اثر مطلوبی بر شنونده دارد.

 

۵. قانون «تکرار سه‌ باره» جواب می‌دهد
قانون تکرار سه باره بر این اصل استوار است که اگر سخنی را سه بار تکرار کنید‌‌‌، تأثیرگذاری آن بیشتر می‌شود. استفاده از روش‌های متفاوت در هر بار تکرار پیام، نشانه‌ی قدرت گوینده است و این امکان را می‌دهد تا سخنران، نظرات خود را کامل‌تر بیان کند و بر روی نکات مهم، تمرکز بیشتری داشته باشد. این روش، قدرتِ به‌خاطرسپاری پیام را در مخاطبان نیز افزایش می‌دهد.

 

۶. صمیمانه رفتار کنید
با استفاده از تصاویر مناسب و تلفیق آن با صدایی خوشایند، گرم و صمیمی، حسِ اطمینان را در مخاطب به‌وجود آورید. نتیجه‌ی این کار چیست؟ مخاطبان، احساس صمیمت بیشتری می‌کنند، حسی که همه دوست دارند آن را تجربه کنند و این نفوذِ کلام شما را افزایش می‌دهد.

 

۷. کاریزماتیک باشید
افرادی که سعی در متقاعدکردن دیگران دارند، باید ظاهری جذاب، محکم و مطمئن داشته باشند. این مسئله در پیام‌های سیاسی نِمود بیشتری دارد. مردم، اغلب از رهبران کاریزماتیک پیروی می‌کنند، حتی زمانی که با مواضع آنها مخالف هستند. شاید شما به‌خاطر نمی‌آورید، اما مردم کانادا در چند دهه‌ی پیش عاشق مردی به نام پیر ترودو شدند که با بیان شیوا و جذابِ خود توانسته بود، فضای سیاسی کانادا را به تسخیر خود درآورد.

 

۸. با کمک مشاهدات، پیش‌بینی کنید
گاهی اوقات، افراد برای متقاعدکردن دیگران از چند واقعیت کوچک، نتایج بزرگی می‌گیرند. لازم است در ابتدا پیچیدگیِ واقعی یک موضوع را نادیده بگیریم. وقتی عاملی قابل پیش‌بینی است، احتمال وقوع آن نیز وجود دارد. پس مردم آن را باور می‌کنند. اطمینان از امکانِ وقوع یک موضوع، موجب ترغیب دیگران به باور موضوع مورد نظر می‌شود.

 

۹. از مخاطب خود تمجید کنید
تملق گویی، تعریف و تمجید از مخاطب یکی از راه‌هایی است که افراد، معمولا برای ترغیب و متقاعدکردن مخاطبان خود انتخاب می‌کنند. مثلا با گفتن جملاتی چون «شما سخت کار می‌کنید، پس لایق بهترین‌ها هستید» تلاش می‌کنند توجه مخاطب را به خود جلب کنند. مردم عاشق ستوده‌شدن هستند.
(مطمئنا هر کسی به باهوشی شما متوجه قدرت این روش می شود!)

 

۱۰. مفاهیم عام همیشه جواب می‌دهند
لغاتی مانند دموکراسی، آزادی، برابری یا پیشرفت، اغلب برای ترغیب دیگران به کار گرفته می‌شود. این لغات، مفاهیم مثبتی دارند که اکثر افراد آن را قبول دارند. به‌ کار بردن این مفاهیم در کلام به مخاطب کمک می‌کند تا دیدگاه شما را بپذیرد.

 

۱۱. حرف تازه‌ای بزنید
مردم جذب ایده‌هایی می‌شوند که درخشان و کاملا جدید باشند. حتی اگر ایده‌ی شما نو نباشد، باز می‌ارزد که دستی به سر و روی آن بکشید و ظاهری تازه به آن ببخشید. می‌توان ایده ای قدیمی را به مخاطبانی جدید یا به شیوه‌ای نو ارائه داد.

 

۱۲. از قدرت نوستالژی غافل نشوید
افراد از این روش استفاده می‌کنند تا تداعی‌کننده‌ی خاطرات خوش مخاطبان در زمان گذشته باشند. ایجاد حس دل‌تنگی و تداعی خاطرات و تجربه‌های خوش گذشته برای افراد مختلف به‌ویژه سالمندان، می‌تواند در متقاعدکردن و ترغیب مخاطبان، بسیار مثمرِثمر باشد.

 

۱۳. از پرسش‌های تأکیدی بهره بگیرید
پرسش تاکیدی یا همان استفهام انکاری یعنی در قالب یک پرسش، موضوعی را مطرح کنید، بدون آنکه به‌دنبال پاسخ مشخصی برای پرسش باشید. در حقیقت پرسش‌های تأکیدی نیاز به پاسخ ندارند، چون پاسخ کاملا مشخص است و مخاطبان نیز با آن موافقند! مثال: کیست که به آب نیاز نداشته باشد؟


۱۴. مقایسه کنید
در این روش معمولا دو چیز با هم مقایسه می‌شود. سخنرانان از این روش برای مقایسه بین موضوعِ جدید و موضوعی که برای مخاطب، آشنا و شفاف است، استفاده می‌کنند. مزیت استفاده از این روش آن است که ایده‌های مختلف را می‌توان در عبارتی کوتاه یا با بیان چند کلمه، توضیح داد.


۱۵. قربانی کنید
در این روش کسی یا چیزی را پیدا می‌کنیم تا مشکلات فعلی را به گردن او بیندازیم. این روشی که معمولا در دنیای سیاست کاربرد دارد. برای مثال، حزبی که قدرت را در دست ندارد، معمولا همه مشکلات را به گردن حزبی می‌اندازد که قدرت در دستش است و همواره آن را به خاطر مشکلات فعلی مقصر جلوه می‌دهد.

 

 

چگونه کاریزماتیک باشیم وب سایت بورس نگار کاریزماتیک
>>> 1+14 روش تضمینی افراد کاریزماتیک؛
اینکه یاد بگیریم دیگران را چگونه متقاعد کنیم، خیلی‌ جاها به کارمان می‌آید. یک وقت لازم است رئیس‌تان را با زبان متقاعد کنید که روی فلان پروژه سرمایه‌گذاری کند، گاهی هم پیش می‌آید که با زبان خوش از یک بچه مهدکودکی بخواهید قبل از خواب مسواک بزند یا کسی که قصد خودکشی دارد را از لب سکوی مترو به عقب فرابخوانید. اگر بدانید چطور این زبان را در کام خود بچرخانید که حرف‌هایتان متقاعد‌کننده باشد، خرتان از پل خواهد گذشت. پس بی‌معطلی با ما باشید با 1+14 راز افرادی که متقاعد کردن دیگران را خوب بلدند...


فرو کردن خود در دل دیگران (خرتان از پل خواهد گذشت)
اصولا به کسی می‌گویند آدم خوش ‌سر و زبان که قادر باشد با چهار کلام حرف زدن آدم‌های دیگر را متقاعد کند کاری که او می‌خواهد را انجام دهند. سلاح مخفی این افراد «فرو کردن خود در دل دیگران» است. با همین زبان ۱۰ سانتی‌متری‌شان کاری می‌کنند که نه تنها شیفته‌ی نظراتشان بشوید، بلکه کشته و مرده‌ی خودشان هم بشوید. لابد می‌پرسید رازشان چیست؟


مخاطب خودشان را می‌شناسند(مثل کف دستش)
آدم خوش‌ سر و زبان مخاطب خودش را مثل کف دستش می‌شناسد و از این شناخت برای صحبت کردن به زبان او استفاده می‌کند. اگر بداند طرفش خجالتی است با لحنی آرام سر صحبت را باز می‌کند و اگر بداند مخاطبش پر جنب و جوش و قاطی پاتی است، پرحرارت سخن می‌راند. موقع گفتگو هر کسی قلق خودش را دارد و به کار گیری ظرافت در این راه باعث خواهد شد حرف‌‌هایتان راهی به گوش دیگران پیدا کند.


با آدم‌ها اتصال برقرار می‌کنند (با طرف مقابل‌ یک رابطه‌ی آدمیزادی تشکیل بدهید)
اگر مردم بدانند شما چه جور آدمی هستید، امکان اینکه حرفی را ازتان قبول کنند و شما بتوانید آنها را متقاعد کنید، خیلی بیشتر است. تحقیقاتی در همین زمینه در دانشگاه استنفورد برگزار شد و از دانشجویان خواسته شد تا در سر کلاس با یکدیگر به توافقاتی برسند. ابتدا، بدون ارائه هیچ‌گونه دستورالعملی، دانشجویان موفق شدند در ۵۵ درصد از مذاکرات به توافق برسند. اما پس از اینکه به دانشجویان گفته شد قبل از هر گونه مذاکره،‌ پیش‌زمینه‌ای از شخصیت خود را به طرف مقابل ارائه دهید، این میزان به ۹۰ درصد افزایش پیدا کرد.

نکته‌ی کلیدی در اینجا این است که از گیر افتادن در پس و پیش بحث خودداری کنید. کسی که دارید باهاش صحبت می‌کنید یک آدمیزاد است، نه یک حریف یا سیبل تیراندازی. فارغ از اینکه محتوای گفتگوی‌تان تا چه حد متقاعدکننده باشد، اگر نتوانید با طرف مقابل‌ یک رابطه‌ی آدمیزادی تشکیل بدهید، حرفتان هیچ اثری در او نخواهد داشت.


سعی نمی‌کنند حرفشان را زورکی به کرسی بنشانند (با بحث کردن آدم‌ها  را فتیله‌پیچشان نمی کنند)
آدم‌هایی که راز متقاعد کردن دیگران و اصول تاثیرگذاری را خوب می‌دانند، اهل زورتپان کردن نظراتشان در حلق دیگران نیستند، در عوض با آرامش و اعتماد به نفس، پرده از روی ایده‌هایشان برمی‌دارند. حرفی که قرار باشد به زور داد و قال به کرسی بنشیند مفت نمی‌ارزد. شیوه‌ی «الان حالی‌ات می‌کنم حق با کیه» در بهترین حالت باعث جیم شدن طرف مقابل خواهد شد.

آدم خوش سر و زبان در گفتگو زیاده‌خواه نیست. حواسش هست که برای حفظ جایگاه فتیله‌‌ی خود را بالا نکشد، چرا که می‌داند زیرک بودن در این است که در دراز مدت قلب آدم‌ها را تسخیر کنی، نه اینکه با بحث کردن فتیله‌پیچشان کنی. اگر در بحثی بودید که بالا گرفت، سعی کنید اعتماد به نفس خودتان را حفظ کنید اما آرامش‌تان را از دست ندهید. عجول نباشید و لجاجت را کنار بگذارید. مطمئن باشید که اگر ایده‌تان واقعا خوب است، کافی‌ است به دیگران وقت بدهید تا آن‌ را به درستی درک کنند.


مثل موش ترسو نیستند (ایده‌هایتان را به شکل «دانستنی‌های جالب» بیان کنید)
طرف دیگر بوم این است که ایده‌ی خودتان را با ترس و لرز به‌صورت سؤالی مطرح کنید یا طوری آن را بیان کنید که انگار مستلزم تأیید دیگران است. اگر آدم خجالتی‌ای هستید سعی کنید ایده‌هایتان را به شکل خبری و یا «دانستنی‌های جالب» بیان کنید تا مخاطب‌تان را به فکر فرو ببرد. شاخ و برگ‌های اضافی را هم از حرف‌هایتان هرس کنید. کجای «به نظر من» یا «امکانش هست که» باعث خواهد شد حرف‌های شما ترغیب‌کننده‌تر به نظر برسند؟


از زبان بدن مثبت استفاده می‌کنند: چگونه گفتن از چه چیزی گفتن مهم‌تر است
اگر می‌خواهید موقع صحبت کردن ذهن آدم‌ها را درگیر خودتان بکنید، بد نیست از حرکات و حالات بدن و لحن صدای خود آگاه باشید. استفاده کردن از لحن مشتاقانه، باز کردن دست‌ها از یکدیگر، حفظ ارتباط چشمی و متمایل کردن بدن به سمت فردی که دارد صحبت می‌کند، همگی از مثال‌های زبان بدن مثبت به شمار می‌روند. زبان بدن مثل زیرنویسی برای حرف‌های شما عمل می‌کنند. اگر این زیرنویس با صحبت‌هایتان هماهنگ باشد، شنونده مجذوب صحبت کردن شما خواهد شد و حرف‌هایتان راحت‌تر متقاعدش خواهند کرد. پس یکی از رازهای خوش سر و زبانی این است که «چگونه گفتن از چه چیزی گفتن مهم‌تر است».


واضح و دقیق حرف می‌زنند (چنان به سوژه‌ی مسلط باشید که بتوانید آن را به یک بچه‌ی دماغو هم توضیح بدهید.)
آدم خوش سر و زبان قادر است محتویات داخل ذهنش را خیلی سریع و واضح برای دیگران بیان کند نه اینکه پت پت کند و حرف‌های اضافه بزند. اگر به چیزی که بر زبان می‌آورید به خوبی احاطه داشته باشید، آنگاه توضیح دادن آن به کسی که با‌ آن موضوع آشنا نیست، کار چندان سختی نخواهد بود. یعنی باید چنان به سوژه‌ی مورد بحث‌تان مسلط باشید که حتی بتوانید آن را به یک بچه‌ی دماغو هم توضیح بدهید.


کاربن نیستند: جنس قلابی مشتری ندارد
خود اورجینال‌شان هستند. اصل بودن و راستگویی از ملزومات خوش سر و زبانی است. جنس قلابی مشتری ندارد. آدم‌ها مجذوب کسانی می‌شوند که جنس اصل هستند. به جنس اصل است که می‌توان اعتماد کرد چه می‌خواهد آدم باشد چه چرخ‌گوشت. نمی‌دانم چطور می‌توان به کسی اعتماد کرد که واقعا مشخص نباشد چه جور آدمی هست و چه احساساتی دارد.

آدم خوش سر و زبان خودش را می‌شناسد و به اندازه‌ی کافی هم به خودش اعتماد به نفس دارد که از بیان کردن درونیاتش خجالت نکشد. اگر سعی کنید تمرکزتان را بگذارید روی چیزهایی که شما را به عنوان یک فرد خوشحال می‌کنند، صد برابر جذاب‌تر و خوش سر و زبان‌تر از آن زمانی خواهید شد که زور بزنید کس دیگری باشید تا بلکه نگاه مردم را به خود جلب کنید.


نظرات دیگران را تصدیق می‌کنند (حرف زدن مثل پینگ‌پُنگ می‌ماند)
یکی از تاکتیک‌های قدرتمند خوش سر و زبانی این است که در جایی از بحث و گفتگو نظرات طرف مقابل را تصدیق کنید. به هر حال بی‌عیب و خطا که نیستید و در جاهایی از بحث ممکن است حق با دیگری باشد. تصدیق کردن نظر طرف مقابل، نشانه‌‌ی روشنفکری و اراده‌ی نیکو برای بهتر شدن است. اگر بر خلاف کوالا که به درخت می‌چسبد، با سماجت به حرفتان نچسبید، در واقع دارید به مخاطب‌تان می‌گویید که عمیقا برایش ارزش قائلید. آسمان به زمین نمی‌آید اگر وسط بحث به جای پارازیت-وِل-دادن‌هایی نظیر «اوکی، حتما درست می‌گی!» برگردید و صادقانه بگویید «حق با توئه. منطقی بود حرفت».

حرف زدن مثل پینگ‌پُنگ می‌ماند. خیلی‌ وقت‌ها هم سرویس حریفان در زمین شما می‌خوابد. هیچ پینگ‌پنگ‌بازی هر روز از خواب بلند نمی‌شود به امید اینکه تا آخر عمرش بقیه را ۲۱-۰ شکست بدهد. آدم خوش سر و زبان بازنده‌ی بدی نیست که هر وقت حریفش از او امتیاز گرفت راکت را بکوبد روی میز.


سؤال‌های خوبی می‌پرسند (راجع به چیزهایی که می‌گوید از او سؤال میپرسد)
یکی از بزرگترین اشتباهات آدم‌ها در حین صحبت کردن این است که به جای خوب گوش کردن به حرف طرف مقابل،‌ حواسشان به این است که هنوز جمله‌ی یارو به انتها نرسیده، عینهو اژدر زیردریایی حرف خودشان را وِل بدهند. گوششان هیچ ایرادی ندارد؛ در واقع تک تک کلمات را خیلی خوب می‌شنوند، اما صبر نمی‌کنند تا معنی آنها را هم آنالیز کنند.

راه آسانی که برای مهار اژدر وجود دارد این است که میان حرف‌های طرف، راجع به چیزهایی که می‌گوید از او سؤال بپرسیم. آدم‌ها ناراحت می‌شوند که بفهمند به حرف‌هایشان گوش نمی‌دهیم. این سؤال پرسیدن ما فایده‌اش این است که طرف مقابل نه تنها متوجه می‌شود که گل لگد نمی‌کند،‌ بلکه ما آنقدر پیگیر هستیم که اگر جایی رد حرف‌هایش را گم کردیم سعی می‌کنیم با سؤال کردن دوباره خودمان را به او برسانیم. باورتان نمی‌شود که طرف مقابل چه احساس خوبی از حرف زدن خود به دست می‌آورد و این را مرهون شماست. او قطعا دفعه‌ی بعد هم برای صحبت کردن دنبال شما خواهد گشت.


تصویرسازی می‌کنند (داستان خوبی تعریف کنید)
تحقیقات علمی نشان می‌دهند که آدم‌ها با تصویرسازی زودتر قانع می‌شوند. آدم‌های خوش سر و زبان که روشهای متقاعد کردن دیگران را خوب می‌دانند، گنجینه‌ی قدرتمندی از تصاویر ذهنی دارند که موقع صحبت کردن به خوبی ازش استفاده می‌کنند. وقت‌هایی که موضوعات بیش از حد انتزاعی باشند و نتوان تصویری از آنها ارائه داد،‌ آدم خوش سر و زبان شروع می‌کند داستانی تعریف کند که به ایده‌اش زندگی ببخشد. اگر داستان خوبی تعریف کنید،‌ تصویری از حرف‌های شما در ذهن گیرنده ایجاد می‌شود که به سختی فراموش می‌‌شود و به راحتی به یاد آورده می‌شود.


همان اول کار جلوه‌ی قدرتمندی از خود به جا می‌گذارند ( همان ۷ ثانیه اول)
تحقیقات نشان می‌دهند که بیشتر مردم در همان ۷ ثانیه اولی که چشم‌شان به شما می‌افتد، تصمیم‌شان را می‌گیرند که ازتان بدشان بیاید یا خوششان بیاید. از ثانیه‌ی ۸ به بعد تا آخر مکالمه، پیش خودشان سبک سنگین می‌کنند که آیا تصمیم اولیه‌شان درست بوده یا نه. خب اینکه خیلی بد است! البته اگر با این قضیه آگاهانه برخورد کنید چه بسا که حسابی به نفع‌تان تمام شود و اسم خودتان را در دفترچه‌تلفن‌ طرف به عنوان یک آدم باحال ذخیره کنید. چیزهایی که باید رعایت کنید عبارتند از: زبان بدن مثبت، حالت ایستادن یا نشستن قدرتمند، محکم دست دادن،‌ لبخند خوشگل و باز بودن شانه‌ها در حین صحبت کردن. این روش تضمینی است.


می‌دانند کِی باید عقب‌نشینی کنند (ایده‌های خوب مثل ترشی‌بندری هستند)
سخنان ضربتی با مقوله‌ی خوش سر و زبانی به هیچ رقم آبشان در یک جوی نمی‌رود؛ در نتیجه با ملایمت برخورد کنید. تحقیقات نشان داده‌اند که وقتی بخواهید به شیوه‌های اورژانسی آدم‌ها را به موافقت با خود دربیاورید، آدم‌ها ترجیح می‌دهند روی مواضع خودشان بیشتر پافشاری کنند. آژیر زدن شما باعث می‌شود که بیفتند جلوی شما و راه را بهتان ببندند. اگر مو لای درز حرفتان نمی‌رود پس نگران چه هستید؟ آمبولانس را خاموش کنید و اجازه بدهید زمان کار خودش را بکند. معمولا ایده‌های خوب مثل ترشی‌بندری هستند. زمان می‌برد تا جا بیفتند.


آدم‌ها را به اسم صدا می‌زنند(خطاب کردن اشخاص باعث می‌شود اعتبارتان پیش آن شخص تأیید شود)
اسم هر کسی بخش جدایی‌ناپذیر هویتش است و موقعی که دیگران آدم را به اسمش صدا می‌زنند احساس خاصی به آدم دست می‌دهد. آدم‌های خوش سر و زبان حواسشان هست هر دفعه که هر شخصی را در حین راه رفتن هم دیدند او را به اسمش صدا کنند، نه اینکه فقط وقت حال و احوالپرسی باهاش اسمش را به کار ببرند. تحقیقات نشان می‌دهند به کار بردن اسم برای خطاب کردن اشخاص باعث می‌شود اعتبارتان پیش آن شخص تأیید شود.

اگر از آن آدم‌هایی هستید که فقط قیافه‌ها یادشان می‌ماند و موقع به خاطر آوردن اسامی ریپ می‌زنند، بد نیست کمی تمرین حافظه کنید تا این نقیصه برطرف شود. اگر دفعه‌ی اولی است که با کسی ملاقات می‌کنید و پس از معرفی اسمش را درست نشنیدید یا همان لحظه فراموش‌تان شد، خجالت نکشید. ارزشش را دارد که برای بار دوم اسمش را بپرسید.


آدم‌های حال‌بِده‌ای هستند (جایی نمی‌خوابند که زیرش آب بدهد)
خوش سر و زبان‌ها جایی نمی‌خوابند که زیرش آب بدهد. آنها می‌دانند چطور و کِی سر موضع‌شان سفت و سخت باقی بمانند و در عین حال چه موقعی و چطور آسان بگیرند. اگر همه چیز را دست خودتان بگیرید که باعث خوشحالی بقیه نمی‌شود. چیزهای خوب باید دست بچرخد تا همه احساس خوشحالی کنند. آدم خوش سر و زبان این کار را می‌کند چون می‌داند که در دراز مدت باعث می‌شود احترام آدم‌ها را به دست بیاورد؛ هر چه باشد موفق بودن بهتر از «درست بودن» است.


لبخند می‌زنند (خوشحالی‌شان واگیردار است)
آدم‌ها به طور طبیعی (و البته ناخواسته) زبان‌ بدن آدمی که باهاش صحبت می‌کنند را آینه می‌کنند. اگر می‌خواهید دیگران شما را باور کنند و دوست‌تان داشته باشند، موقعی که باهاشان صحبت می‌کنید لبخند بزنید تا آن‌ها هم بی‌اختیار لطف شما را جبران کرده و لبخندی به شما برگردانند. آدم‌های خوش سر و زبان را زیاد در حال لبخند زدن می‌بینید، چون شور و شوق خاصی برای محقق شدن ایده‌هایشان در سر دارند و این خوشحالی‌شان واگیردار است.
گردآوری و تنظیم: وب سایبت بورس نگار  تیر 1401 منابع: ویکی پدیا/لینکدین/چطور/بازده

برچسب ها: ,,,,,,,,,

جدیدترین خبرهای اقتصادی


جدیدترین مطالب بورس نگار


پربیننده ترین مطالب بورس نگار


برای عضویت کلیک کنید
کارگزاری بانک سامان